صحفه 1 از 4   
مجاهد و عالم و حاکم بیش از دیگران نیاز به نصیحت دارند، زیرا با اشتباه مجاهدان خون ناحق به زمین ریخته می‌شود و با اشتباه عالمان دین مردم تباه می‌شود و با اشتباه حاکم دین و دنیا به تباهی می‌رود. ........................................ امت‌ها با کارهای سران خوشگذران خود نابود می‌شوند نه با کارهای ضعیفان مستمند: {وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا} [اسراء/16]...
بیشترین کسانی که می‌بخشند و در می‌گذرند کسانی هستند که بیشتر تقوای الله را پیشه می‌کنند، و کم گذشت‌ترین مردم و سنگدل‌ترین آن‌ها کسانی هستند که ایمان ضعیف‌تری دارند: {...وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى...} [بقره/237] «...و گذشت کردن شما به تقوا نزدیک‌تر است...». ................................. از نشانه‌های بدیِ یک اندیشه، بداخلاقی اصحاب آن است، زیرا اندیشه‌ای که با دلیل و برهان ثابت نشود یارانش سعی می‌کنند از راه بداخلاقی آن را به کرسی بنشانند.
شیطان نمی‌تواند بر انسان تسلط یابد مگر در صورت ضعف ایمان او، و هر گاه ایمان قوی شود تسلط شیطان نیز سست می‌شود: {إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ} [نحل/99] «او بر کسانی که ایمان آورده‌اند و بر پروردگارشان توکل می‌کنند تسلطی ندارد». ...................................... جهادی که راهِ آن با نورِ علم روشن نیست و علما را کوچک می‌شمارد، جهادی نیست که به قدرت و عزت و تمکین منجر شود. خالد بن الولید و ابوعبیده...
شایسته نیست اختلاف فرعی‌ات را با برادرت نزد کسی آشکار کنی که با هر دوی شما در اصول اختلاف دارد. ...................................... یکی از نشانه‌های اهل هوا و هوس، سخت‌گیری با مومنان مخالف، و نرمش با کافران مخالف است: {مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ...} [فتح/29] «محمد فرستادهٔ الله است؛ و کسانی که با اویند بر کافران سخت‌گیر و در میان خود مهربانند...».
هر اختلافی رحمت نیست؛ چه بسا برخی ازا ختلافات به کفر منجر می‌شود و باید با بهره بردن از اسباب شرعی آن را از بین برد: {...وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ...} [بقره/253] «...اما دچار اختلاف شدند، پس برخی از آنان کسانی بودند که ایمان آوردند و از میان آنان برخی بودند که کفر ورزیدند...». ................................... خشم، ترازوی ایمان و محبت است؛ هر که کسی را بزرگ بدارد برای وی خشمگین می‌شود. ام المومنین عائشه ـ رضی الله...
بالاترین درجه اخلاص این است که برای پوشیدن طاعت خود همانگونه حریص باشی که در پوشیدن گناهت تلاش می کنی. ................................ کشته شدن اهل حق به معنای شکست حق نیست، بلکه چه بسا اولین مرحله پیروزی حق باشد. برای همین حتی گاه پیامبران کشته می شدند، اما حق هیچگاه نابود نشد. ................................
ذلت و خواری امت به سبب دوری آنان از دینشان است؛ زیرا الله، مطیع را عزت می‌دهد حتی اگر ضعیف باشد، و اهل معصیت را ذلیل می‌کند حتی اگر قوی باشد: {ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ...} {...ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ} [آل عمران/112] «بر آنان خواری و ذلت مقرر شده است ... [این عقوبت] به سبب آن بود که نافرمانی کردند و از حد در می‌گذشتند». ......................................... شگفتیِ هدهد از تمدن سبأ باعث نشد کفر و گمراهی آنان را نبیند:
پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ قصد نبرد با یهودیان نمود. منافقان مدینه به یهودیان پیغام فرستادند که «پایداری کنید»، و خداوند به این سبب آنان را «برادران یهود» نامید. در این داستان عبرتی است برای صاحبان بصیرت! ......................................... یاری رساندن به ضعیفان افتخاری است الهی که همه کس مستحق آن نیست. .........................................
عبادات باعث دوری انسان از کارهای حرام می‌شود، حتی اگر اسباب آن مهیا باشد: {...كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ} [یوسف/24] «...چنین [کردیم] تا بدی و فحشا را از او باز گردانیم؛ چرا که او از بندگان مخلص ما بود». ......................................... منافقان در دوران پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ با وجود تعداد کم‌شان باعث عقب افتادن پیروزی مسلمانان بر یهودیان بودند. امروزه نیز پیروزی ما بیشتر به تاخیر خواهد افتاد، زیرا منافقان از خود...
یهودیان برای آنکه دست از تجاوز بکشند نیاز به ترس دارند؛ اما ترسِ مرگ، مومن راستین را پس نمی‌راند زیرا وی در پی مرگ است. برای همین مسلمانان در رویارویی با یهودیان بیش از آنکه نیازمند نیروی سلاح باشند، به نیروی ایمان نیازمندند. ......................................... رمضان بهترین ماه‌هاست، و برای آنکه همت‌ها در این ماه ضعیف نشود خداوند آخر آن را بهتر از اول آن قرار داده است. محروم آن است که این فرصت را از دست بدهد و مرحوم آن است که آن را غنیمت شمارد.
جهاد دفاع، غریزه‌ای است که خداوند در وجود همهٔ جانداران از جمله انسان‌ها گذاشته است. آنکه حتی به جهاد دفاعی اعتقاد ندارد فطرتش تغییر یافته؛ نه تنها فطرت انسانی‌اش بلکه حتی از فطرت مشترک با حیوانات نیز منحرف شده است. ......................................... منافقان در حالی که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ میان آن‌ها بود و وحی نازل می‌شد به یاری یهودیان شتافتند؛ بنابراین پس از دوران پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ نیز من باب اولی به یاری آنان خواهند شتافت: {أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِم مَّا ه...
بی شک خداوند دوباره به این امت قدرت و تمکین عطا خواهد کرد، اما ممکن است این تمکین در یک نسل از مسلمانان به سبب ضعف ایمان آنان یا فساد اعمالشان به تاخیر افتد:  {وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ...} [نور/55] «الله به کسانی از شما ایمان آورده و اعمال نیک انجام می‌دهند چنین وعده داده که آنان را در زمین جانشین گرداند...». .........................................
یک مصلح نزد خداوند از هزاران صالح محبوب‌تر است، زیرا خداوند به واسطهٔ مصلح یک امت را حفظ می‌کند، اما صالح تنها به حمایت از خود بسنده می‌کند. ......................................... قانع نشدن مردم به سخن حق نباید باعث از بین رفتن ایمانت شود چرا که بخشی از این نپذیرفتن‌ها به سبب عناد است، و مطمئن باش که حجت تو قوی‌تر از پیامبران نخواهد بود: {فَإِن كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ جَآؤُوا بِالْبَيِّنَاتِ...} [آل عمران/184] «پس اگر تو را تکذیب نمودند [بدان که] پیش از تو نیز پیامبرانی دروغگو...
اینکه بسیاری از مردم بدی را انجام می‌دهند باعث نمی‌شود آن بدی تبدیل به نیکی شود. همینطور ترک حق از سوی مردم، آن را به باطل تبدیل نمی‌کند. حق، حق است حتی اگر مردم آن را ترک گویند، و باطل، باطل است حتی اگر عده ی کثیری از مردم آن را انجام دهند. ......................................... قلب، سخت می‌گردد و جز با یاد الله نرم نمی‌شود، و تنگ می‌شود و جز با یاد الله آرام نمی‌یابد. در حدیث آمده که: «گاه بر قلبم پوشش می‌افتد و من در روز صد بار از الله آمرزش می‌خواهم» [مسلم].
فساد، بیماری است و اصلاح، درمانِ آن. هر چه فساد بیشتر ریشه دوانده باشد، دردِ اصلاح نیز بیشتر خواهد بود. ......................................... علم اگر با هوای نفس آمیخته شود، برای صاحب خود زیانبارتر از جهل خواهد بود: {أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً...} [جاثیه/23] «پس آیا دیدی کسی را که هوس خود را خدای خود قرار داده و الله او را با وجود علم گمراه ساخته و بر شنوایی...