حکم غسل کردن با دندان مصنوعی و یا پر شده و علت اختلاف مذاهب

الاعتصام

(سوال) آیا دندان مصنوعی مانع غسل می شود؟ چرا سنت است در غسل ابتدا وضو گرفت؟ چرا احناف می گویند دندان پر شده در هنگام جنابت و یا دندان مصنوعی باعث غسل نمی شود و بقیه مذاهب مشکلی ندارند ؟ این اختلافات چیست ؟ کدامیک بر حق است ؟

(جواب) اولا؛ اهل سنت و جماعت اصول  و فروع دین را از قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم اخذ می کنند. و قول و گفته ی احدی بجز قول الله و رسولش معتبر نیست و حکم شریعت را ندارد.حال آن اقوال از یک صحابی باشد یا امامان اربعه همانند ابوحنیفه و مالک و شافعی و احمد رحمهم الله و یا عالم دیگری غیر از آنها باشد. بنابراین ابتدا ملاک و معیار احکام شرعی مهم هستند که کتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند.

بعد از آن هرکسی که ادعایی یا فتوایی داشته باشد،آن ادعا و فتوا قبول نیست تا زمانیکه برای فتوای خود از کتاب و سنت دلیل داشته باشد بنابراین اقوال فقها حجت نیستند حال شافعی باشد یا ابن تیمیه یا ابوحنیفه و یا غیر آنها.

الله تعالی در قرآن می فرماید:

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللّهِ وَالرَّسُولِ»(نسا 59)

یعنی: ای کسانی که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید)

اگردر این آیه مبارکه دقت کنیم متوجه خواهیم شد که کلمه " أَطِیعُواْ " (یعنی: اطاعت کنید) فقط برای الله و رسولش استفاده شده است ولی برای "اولی الامر" بکاربرده نشده! یعنی نفرموده:" أَطِیعُواْ َأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ" ، و لذا علما فرموده اند این بدان سبب است که ممکن است علما یا حکما در اقوال یا اوامر خود خطا کنند و بر همین اساس اطاعت از آنها ( یعنی حکما و علما و امامان اربعه و سایرین)همیشه واجب نیست مگر زمانی که اقوال خود را به الله و رسول مستند نمایند زیرا اگر اقوال خود را به الله و رسولش ربط دهند، اینبار امر آنها واجب الاطاعت خواهد شد.

یعنی بر اساس این آیه مرجع اختلاف، فقط کلام الله و رسول او است و تبعیت از اولی الامر زمانی جایز است که گفته ی خود را مستند به آن دو نماید و به همین علت می بینیم که از لفظ "اطیعوا" برای اولی الامر استفاده نشده است.

بنابراین اهل سنت و جماعت؛ الله و رسولش را مصادر و مراجع تشریع می دانند و تبعیت را جز برای آنها لازم نمی دانند و هیچ حکم شرعی را بدون استناد به آنها قبول ندارند و مهم نیست که چه کسی چه دیدگاهی داشته است مادامیکه رای و نظر خودش باشد جزو شرع نیست و نباید آنرا دین دانست زیرا ممکن است شخص مجتهد خطا کند و خطای مجتهد دین نیست و برای احدی جایز نیست که از رای خطای آن مجتهد تقلید کند . خواه امامان اربعه باشند و خواه علمای معاصر و یا سایرین .

خلاصه اینکه در عقیده اهل سنت و جماعت بر خلاف اهل بدعت، تقلید از یک عالم یا شخص معین بگونه ایکه در تمامی امورات فقهی از او تقلید شود، مورد ذم و لوم است لذا آنچه که بر مسلمانی واجب است؛ تقلید بدون چون و چرا از پیامبر صلی الله علیه وسلم است و بغیر از ایشان کسی دیگر چنین لیاقتی ندارد. و بقیه علماء زمانی پیروی و تقلید می شوند که اقوال و آرای فقهی یا عقیدتی خود را به گفته ی الله و رسول بازگردانند.

دوما، هر حکمی که در شرع ثابت شده باشد و قرآن و سنت نبوی بر آن تاکید کرده باشند، آن حکم و فعل جزو شرع است و لازمست مطابق آن عمل شود، و باید بدانیم که ما مسلمانان هرآنچه که آموخته ایم از رسول الله صلی الله علیه وسلم آموخته ایم و پیامبر صلی الله علیه وسلم معلم انسانها برای دین و شریعت الله تعالی است، و قطعا ایشان هیچ عملی را بدون تایید باری تعالی انجام نمی دهد، چنانکه الله تعالی خود می فرماید:

« وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَی»(نجم 3-4)

یعنی: «و (محمد) از سر هوای‌ نفس‌ سخن‌ نمی‌گوید این‌ سخن‌ جز و حیی‌ که‌ به‌ او فرستاده‌ می‌شود نیست‌» یعنی: آنچه‌ که محمد صلی الله علیه وسلم بدان‌ نطق‌ می‌کند و حیی‌ از جانب‌ الله است‌ که‌ به‌ سوی‌ او فرستاده ‌می‌شود و او نه‌ در آن‌ کم‌ می‌کند و نه‌ می‌افزاید.

بنابراین اعمال و احکامی که پیامبر صلی الله علیه وسلم انجام می دهند از روی هوا و هوس یا تعقل خود ایشان نبوده است، یعنی ایشان نیامده که در مورد عملی ابتدا فکر کنند و بعد ببینند کدام عمل را برای مسلمانان تشریع کند بهتر است! بلکه ایشان هر عملی را که بعنوان سنت و شرع به مسلمانان آموخته توسط وحی به او ابلاغ شده است و به اصطلاح پیامبر صلی الله علیه وسلم مبلغ شرع الله بوده نه شارع، و شارع فقط الله تعالی است و بس، ولی ما مسلمانان که با وحی ارتباط نداریم لازمست اعمال خود را از پیامبر صلی الله علیه وسلم تقلید کنیم چرا که خداوند تبارک و تعالی در قرآن می فرمایند:

« وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ»(حشر 7)

یعنی: آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است!

به این قسمت از آیه دقت نمایید : و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است!

الله مخالفت با پیامبر را مخالفت با خودش می نامد زیرا هر آنچه را که پیامبر می گوید آنچیزی است که از طرف الله آورده است و مخالفت با آن مخالفت با امر و آنچیزی است که الله گفته است .

حال مسئله ی غسل نیز شامل این مطلب می شود، نحوه ی غسل گرفتن پیامبر صلی الله علیه وسلم از روی هوی و هوس نبوده! بلکه این روش مورد تایید شارع بوده و او مامور است تا نحوه ی غسل را انجام دهد و به مردم بگوید که چگونه غسل بگیرند تا خداوند آنرا قبول کند.. پس در اینجا متوجه می شویم که نحوه ی غسل گرفتن ابداع و اختراع پیامبر صلی الله علیه وسلم نبوده و اگر چنین گمان کنیم براستی که در حق خود و پیامبرمان صلی الله علیه وسلم ظلم نموده ایم..

و در مسائل احکام نباید عقل ناقص بشری را ملاک و معیار برتری یا ضعف حکمی قرار داد! ما حکمت بسیاری از احکام را نمی دانیم، مثلا چرا نماز عصر چهار رکعت است ولی مغرب سه رکعت؟! و حکمت این احکام فقط نزد باری تعالی است و بس و چون به ما خبر داده نشده که حکمت چیست، ما مسلمانان هم فقط اطاعت می کنیم و خود را از آتش جهنم نجات می دهیم..

پس اینکه چرا پیامبر صلی الله علیه وسلم ابتدا وضو گرفته اند، بعد غسل نموده اند، اولا بدون شک عمل ایشان اختراع خودشان نبوده بلکه آنرا بوسیله ی وحی از شارع یادگرفته اند پس مورد تایید عالم حکیم یعنی باری تعالی است، دوما حکمت آن برای ما مهم نیست، زیرا وظیفه ی ما مسلمانان تبعیت از پیامبر صلی الله علیه وسلم است نه پیدا کردن حکمت آن، سوما پیامبر صلی الله علیه وسلم ابتدا شروع به وضوگرفتن می نمود ولی وضویش را کامل نمی گرفت، بلکه در ادامه غسل کامل می کرد و بعد وضویش را ادامه می داد، یعنی وضوی پیامبر صلی الله علیه وسلم زمانی کامل می شد که غسل ایشان کامل شده بود، زیرا ایشان هنگامی که وضو می گرفتند، شستن پاهایشان را موکول می کردند به بعد از انجام غسل و بعد پاهای مبارکشان را می شستند و بدین ترتیب وضو کامل می شد. که بعدا اشاره خواهد شد..

سوما، انجام عمل غسل خیلی ساده و راحت است و اصلا آن پیچیدگی و زمانی که سوال کننده بدان اشاره کرد را ندارد، اگر کسی بخواهد غسل بگیرد او دو راه پیش دارد: یا آنکه فقط ارکان و واجبات غسل را انجام دهد، یا آنکه هم واجبات و هم سنتهای آنرا نیز انجام دهد:

در حالت اول کافیست در قلب نیت آورد بعد خود را زیر دوش ببرد بگونه ایکه آب به تمام بدن برسد. همین قدر کافیست تا غسل فرد صحیح باشد.

حالت دوم برای کسی است که قصد دارد سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم را رعایت کند تا از فضیلت و ثواب این پیروی کردن بهره مند شود، در این حالت کافیست مانند حدیث زیر عمل کرد:

از عایشه(رضی الله عنها) روایت است : (کان رسول الله صلی الله علیه وسلم إذا اغتسل من الجنابة یبدأ فیغسل یدیه، ثم یفرغ بیمینه علی شماله فیغسل فرجه، ثم یتوضا وضوءه للصلاة ثم یأخذ الماء فیدخل صابعه فی أصول الشعر، حتی إذا رأی أن قد استبرأ حفن علی رأسه ثلاث حفنات،ثم أفاض علی سائر جسده، ثم غسل رجلیه) «پیامبر صلی الله علیه وسلم بهنگام غسل جنابت ابتدا دستهایش را می‌شست، سپس با دست راستش بر طرف چپش آب می‌ریخت و شرمگاهش را می‌شست. آنگاه وضویی همچون وضوی نماز می‌‌گرفت و آب برمی‌داشت و با انگشتانش بین موهایش را خلال می‌کرد تا مطمئن شود که آب به پوست رسیده است سپس سه مشت آب بر سرش می‌ریخت و بدنبال آن بر سایر بدنش آب می‌ریخت سپس پاهایش را می‌شست». متفق علیه.

همچنین از پیامبر صلی الله علیه وسلم  دربارة غسل جنابت سؤال شد، فرمود : «آب را بردارد و با آن به خوبی وضو بگیرد سپس آب را بر سرش بریزد و آن را مالش دهد تا آب به تمام نقاط سرش (زیرموها) برسد، سپس آب را بر سایر بدنش بریزد». مسلم (332)

مطابق این دو حدیث، متوجه می شویم که پیامبر صلی الله علیه وسلم وضوی خود را با شستن پاهایشان در انتهای شستن بدن کامل می نمود، و ابتدا چند مشت آب بر سرشان می ریختند بعد بدن مبارکشان را نیز آب می ریختند تا کاملا شسته یا خیس شود.

خلاصه اینکه کسی که قصد دارد تا حالت دوم را برگزیند یعنی به سنت نبوی عمل نماید کافیست موارد زیرا به ترتیب عمل کند:

1-‌ شستن هر  دو دست  سه  بار 

2- سپس شستن  شرمگاه 

3- بدنبال  آن  به همانگونه  که  برای  نماز  وضو  می‌گیرد،  وضوی  کاملی  بگیرد،  یا  می تواند  شستن  پاها  را  بعد  از اتمام  غسل  انجام  دهد.  این  در صورتی  است ‌که  در  طشت  و  امثال  آن  خود  را  بشوید.

4- ‌بدنبال  وضو،  سه  بار آب  بر سر خود  بریزد  ولابلای موها  را  خلال‌کند  تا  آب  به  بن  آنها  برسد. 

5- ‌بعد  از آن  آب  را  بر بقیه‌ی بدنش  بریزد  از طرف  راست  شروع ‌کند  و بعد  طرف  چپ  و  همراه  آن  زیر بغلها  و  داخل‌ گوشها  و ناف  و  لای  انگشتان  پا  را  بشوید  و  بر اندامها  دست ‌کشد.

که بنظر نمی رسد انجام این اعمال نیاز به زمان زیادی داشته باشد.

اما در خصوص دندان، هرکس که لازم باشد می تواند دندانش را پر کند و این عمل منعی برای غسل او ایجاد نخواهد کرد و کسانیکه گفته اند پر کردن دندان مانع غسل صحیح است، سخنی بدون دلیل گفته اند، زیرا در غسل کردن، اولا شستن داخل دهان واجب نیست، بنابراین اگر کسی دندانها را نیز نشوید غسلش کامل است، دوما حتی اگر بگوییم شستن داخل دهان واجب است، منظور از وجوب، واجب بودن شستن قسمتی از دهان است که جزو بدن شخص است نه عضو زائد او مانند دندان مصنوعی، همچنین الله تعالی در حد توانایی انسانها آنها را مکلف کرده است چنانکه فرموده : «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ»(تغابن 14)

یعنی: «پس‌ تا (جائیکه) توانایی دارید از خدا پروا بدارید» یعنی: تا آنجا که‌ طاقت‌ و توان‌ دارید و سعی‌ و کوشش‌ شما به‌ پایه‌ آن‌ می‌رسد، تقوا و خداترسی‌ داشته‌ باشید. چنان‌که‌ درحدیث‌ شریف‌ به‌ روایت‌ ابوهریره‌ رضی الله عنه آمده‌ است‌ که‌ رسول‌ خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إذا أمرتکم‌ بأمر فأتوا منه‌ ما استطعتم‌، وما نهیتکم‌ عنه‌ فاجتنبوه: چون‌ شما را به‌ امری‌ فرمان‌ دادم‌ پس‌ تا آنجا که‌ می‌توانید آن‌ را انجام‌ دهید و از آنچه‌ که‌ شما را از آن ‌نهی‌ می‌کنم‌، بپرهیزید».بخاری

بنابراین وجود دندان مصنوعی مانعی در غسل نیست و اگر کسی واجبات غسل را بجای آورد، غسل او صحیح است زیرا توانایی او بیش از این نیست و اگر کسی چنین حکمی صادر نماید براستی که سخنی بدون دلیل گفته و تلیفی سخت بر دوش مکلفین واجب نموده.

 

والله اعلم

نظر دهید