الاعتصام
(سوال) مراد از اینکه پیامبر برای عالمیان رحمت است، تا چه حد و مفهومی گسترش دارد؟
(جواب) الله متعال درباره پیامبرش صلی الله علیه وسلم می فرماید: « وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ» (انبیاء 107). یعنی: ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.
قابل توجه است که آیه نفرموده: « رَحْمَةً لِّلْمخلوقین» و مخلوقین از عالمین عامتر و شمولیت بیشتری دارد.
لذا مفسرین آنرا به آن گستردگی که سوال کننده بسط داده برنشمرده اند، بعضی از اهل علم فرمودند : مراد از رحمت بودن پیامبر صلی الله علیه وسلم فقط برای انس و جن است؛ علامه ابن باز رحمه الله فرموده: «او فرستاده خدا برای تمام عالم است؛ جن و انس، عرب و عجم، ثروتمندان و فقراء، حاکمان و مردمان، مردان و زنان تا روز قیامت». "مجموع الفتاوی" (25/18).
و از ظاهر کلام امام طبری و ابن کثیر نیز چنین بر می آید که ملائکه و غیر آنها داخل در عموم "العالمین" نمی شوند، و منظور از "العالمین" تنها کسانی هستند که مخاطب شریعت هستند، یعنی کسانی که خدای متعال پیامبر صلی الله علیه وسلم را به سوی آنها فرستاد، که فقط شامل اجنه و انسانها می شوند، چنانکه الله متعال می فرماید: « تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا» (فرقان 1). یعنی: « زوال ناپذیر و پر برکت است کسی که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا بیمدهنده جهانیان باشد». که در اینجا بیان داشته قرآن را برای "عالمین" فرستاده که جز جن و انس مصداقی ندارد.
اما علمای اسلام – که رحمت خدا بر آنها باد – در تفسیر این آیه چند نظر دارند؛ بعضی از اهل علم گفتند که : مراد از رحمت بودن پیامبر برای جهانیان، رحمت رسالتش است، بدین معنا که رسالت او نور و هدایت برای تمام مردمان جهان است، و هرکس به این آیین و برنامه ایمان آورده و بدان چنگ زند، وی را از تاریکی بیرون آورده و به نور و هدایت دست یافته که نتیجه آن سعادت اخروی است. و گفتند : وجود پیغمبر خاتم در زمان حیاتش، و باقی ماندن کتابی که از سوی خالق عالمیان بر او نازل شده تا روز قیامت؛ سبب سعادت دو جهان مردمان است، چرا که عمل به آئین و برنامهای که او با خود آورده است ناکامیها و بدبختیها و بیدادگریها و تباهکاریها را پایان میدهد، و سرانجام منتهی به حکومت صالحان با ایمان بر معموره جهان خواهد شد، و در پایان آنان را به نعمت جاوید و سرمدی آخرت نائل خواهد کرد.
خداوند، پیامبرش را به عنوان رحمت برای جملگی مردمان روانه کرده است تا دست ایشان را بگیرد و به سوی هدایت ببرد، و بعد از وفاتش برای او کتابی هدایت بخش بجا گذاشته و با ضمانت بر حفظ آن تا قیامت؛ مردم را به سوی هدایت فرا می خواند، بنابراین رسالت محمّد صلی الله علیه و سلم برای قوم خودش رحمت بود، و برای جملگی انسانهای بعد از خودش رحمت است.
بعضی دیگر از مفسرین نظر دیگری ارائه داده اند و برای اثبات رأی خود به قرآن و سیره نبوی استناد کرده اند، که در ذیل بنقل از تفسیر طبری نقل می کنیم :
امام ابن جریر طبری رحمه الله در تفسیر گرانقدرش می نویسد: «
خدای متعال به پیامبرش صلی الله علیه وسلم یادآور می شود که : ای محمد ما تورا به سوی خلق خود فرستادیم تا رحمتی باشی برای آن کسی که تو را به سوی او فرستادیم.
اما اهل تفسیر در معنی این آیه اختلاف دارند، که آیا تمامی عالم که پیامبر صلی الله علیه وسلم به سوی آنها فرستاده شده از مؤمنان و کافران شامل می شود و یا تنها مختص اهل ایمان است؟
بعضی از مفسران گفتند : شامل تمامی عالم از مؤمن و کافر می شود، چنانکه از ابن عباس رضی الله عنه روایت است که او گفته : «هرکس به الله و روز قیامت ایمان آورد در دنیا و آخرت برایش رحمت نوشته می شود، و هرکس که به الله و پیامبرش ایمان نیاورد در عوض از عذابهایی که امتهای پیشین به آن گرفتار شدند مانند فرورفتن در زمین و فرود آمدن سنگ بر آنها در امان می ماند».
و بعضی دیگر گفتند : مراد از رحمت برای جهانیان؛ تنها برای اهل ایمان است نه کفار.
اما اولاترین این دو نظریه به صواب، نظریه ای است که از ابن عباس رضی الله عنه روایت شده؛ یعنی الله متعال پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم را رحمتی برای جمیع عالم فرستاد، هم رحمت برای مؤمنان و هم برای کافران، (رحمت برای مؤمنان بدینگونه است که) خدای متعال بوسیله او (و کتابش) آنها را هدایت داده و به ایمان داخل نمود، و با عمل کردن به شریعت خدا به بهشت توفیق داد. و کفار هم (از رحمت وجود او و رسالتش بهرمند شدند بدینگونه که) خدای متعال بلایای (نابود کننده) نزدیکی را که قبلا بر امتهایی که پیامبرانش را تکذیب کرده بودند، از آنها دفع نمود». "تفسیر الطبری" (18 / 551-552) با اختصار.
بنابراین رحمت پیامبر صلی الله علیه وسلم برای غیر مؤمنان؛ عدم تعجیل در عقوبت و مجازات دنیوی آنهاست، و از جمله آیاتی که عمومیت این رحمت را بوسیله ارسال پیامبرمان صلی الله علیه وسلم بیان می دارد، این فرموده الله متعال است: «وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ * وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» (انفال 32-33).
یعنی: «و (به خاطر بیاور) زمانی را که گفتند: پروردگارا! اگر محمد حق است و از طرف توست، بارانی از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکی برای ما بفرست، ولی (ای پیامبر!) تا تو در میان آنها هستی، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد؛ و (نیز) تا استغفار میکنند، خدا عذابشان نمیکند».
و نمونه ای که در سیره نبوی صلی الله علیه وسلم وجود دارد؛ زمانی است که پیامبر صلی الله علیه وسلم به شهر طائف رفت ولی مردم آن شهر وی را تکذیب کرده و او را آزار دادند، با این وجود پیامبر صلی الله علیه وسلم از خدای متعال دعای هدایت برایشان کرد، چنانکه در بخاری و مسلم از عایشه رضی الله عنها آمده که او از پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسید: «هَلْ أَتَی عَلَیْکَ یَوْمٌ کَانَ أَشَدَّ مِنْ یَوْمِ أُحُدٍ؟ قَالَ: «لَقَدْ لَقِیتُ مِنْ قَوْمِکِ مَا لَقِیتُ وَکَانَ أَشَدَّ مَا لَقِیتُ مِنْهُمْ یَوْمَ الْعَقَبَةِ إِذْ عَرَضْتُ نَفْسِی عَلَی ابْنِ عَبْدِیَالِیلَ بْنِ عَبْدِکُلالٍ فَلَمْ یُجِبْنِی إِلَی مَا أَرَدْتُ فَانْطَلَقْتُ وَأَنَا مَهْمُومٌ عَلَی وَجْهِی فَلَمْ أَسْتَفِقْ إِلا وَأَنَا بِقَرْنِ الثَّعَالِبِ فَرَفَعْتُ رَأْسِی فَإِذَا أَنَا بِسَحَابَةٍ قَدْ أَظَلَّتْنِی فَنَظَرْتُ فَإِذَا فِیهَا جِبْرِیلُ فَنَادَانِی فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمِعَ قَوْلَ قَوْمِکَ لَکَ وَمَا رَدُّوا عَلَیْکَ وَقَدْ بَعَثَ إِلَیْکَ مَلَکَ الْجِبَالِ لِتَأْمُرَهُ بِمَا شِئْتَ فِیهِمْ، فَنَادَانِی مَلَکُ الْجِبَالِ فَسَلَّمَ عَلَیَّ ثُمَّ قَالَ: یَا مُحَمَّدُ، فَقَالَ ذَلِکَ فِیمَا شِئْتَ إِنْ شِئْتَ أَنْ أُطْبِقَ عَلَیْهِمُ الأَخْشَبَیْنِ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم: «بَلْ أَرْجُو أَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ مِنْ أَصْلابِهِمْ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ وَحْدَهُ لا یُشْرِکُ بِهِ شَیْئًا». (بخاری:3231)ومسلم (1795).
یعنی: آیا روزی، سخت تر از روز احد بر سر شما آمده است؟ ایشان فرمود: «از سوی قومت، سختیهای زیادی را متحمل شده ام. اما شدیدترین مشکلی که از سوی آنها با آن، مواجه شدم، روز عقبه بود. یعنی هنگامی که خود را به ابن عبدلیل بن عبدکلال، عرضه کردم (وخواسته ام را به او گفتم). آنرا نپذیرفت. غمگین شدم و ناخود آگاه، به سویی که چهره ام به آن طرف بود، براه افتادم. هنگامی که بخود آمدم، دیدم که در قرن الثعالب هستم. سرم را بلند کردم. ناگهان چشمم به ابری افتاد که بر سرم سایه انداخته است. به آن ابر نگاه کردم. جبریل را در میان آن دیدم. مرا صدا زد و گفت: همانا خداوند، سخنان قوم ات و پاسخشان را شنید. هم اکنون، ملائکه مامور کوهها را بسوی تو فرستاده است تا هر چه را که دوست داری، در مورد آنها به او دستور دهی. سپس ملائکه کوهها مرا صدا زد و سلام داد و گفت: ای محمد! هر چه می خواهی، انجام می دهم. اگر می خواهی، دو کوه سخت مکه را بر آنان، فرود می آورم. نبی اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود: «بلکه من امیدوارم که خداوند از نسلهای آنان، کسانی را بوجود آورد که فقط خدا را عبادت کنند و چیزی را با او شریک نسازند».
خلاصه اینکه : خدای متعال پیامبرش را رحمتی برای انس و جن فرستاد، و این رحمت هم عرضه هدایت و راه نجات بر آنهاست، و هم در امان ماندن آنها از عذابهایی همچون عذابی که بر اقوامی مثل عاد و ثمود وارد آمد، اکنون که پیامبر صلی الله علیه وسلم در میان ما نیست اما کتاب روشنگرش که از سوی خدا بر او نازل گشت و رسالت وی هنوز پابرجاست و عالمیان را به سوی سعادت فرا می خواند، علامه ابن باز رحمه الله می فرماید: «خدای متعال پیامبرش صلی الله علیه وسلم را مبعوث نمود تا رحمتی برای عالمیان باشد؛ چه مذکر باشند یا مونث؛ جن باشد یا انس، عرب باشد یا عجم، چرا که ا به سوی خیر و رحمت و احسان وصیت می کند». " مجموع فتاوی ابن باز ".
والله اعلم