بدعت چیست و آیا تصوف یک بدعت است؟ (بخش دوم)

الاعتصام

(سوال) بدعت چیست و آیا تصوف یک بدعت است ؟

(جواب) عبدلله بن عمر رضی ﷲ عنهما از مردی که عطسه کرده بود ،شنید که گفت:«الحمدلله و الصلاة ‏والسلام علی رسول الله»پس عبدالله بن عمر رضی ﷲ عنهما به او گفت :پیامبر(صلی الله علیه ‏وسلم ) این چنین به ما یاد نداده است بلکه فرموده است:‏

‏«ما هکذا علمنا رسول الله(صلی الله علیه وسلم ) بل قال: إذا عطسأ حد کم فلیحمدالله،و لم یقل : و ‏لیصل علی رسول الله» ‏

‏«هر گاه یکی از شما عطسه کرد، حمد وستایش خدای را بجا بیاورید و بگوید الحمدالله نفرموده ‏که بر رسول خدا هم صلوات بفرستید.»( ترمزی) ‏

از سالم روایت شده که گفت:«با(عبدالله) ابن عمر رضی ﷲ عنهما در مسجد نشسته بودم که ‏مردی شامی آمد و از او درباره ی حج تمتع سؤال کرد. ابن عمر گفت: کار خوبی است.(مرد ‏شامی) گفت: ولی پدر شما از آن نهی می کرد.(ابن عمر رضی ﷲ عنهما) گفت:وای بر تو ! آیا ‏اگر پدر من از آن نهی کرده است در حالی که رسول خدا(صلی الله علیه وسلم )آن را انجام داده ‏و به آن دستور داده است، به گفته پدر من عمل می کنی یا به دستور رسول خدا(صلی الله علیه ‏وسلم )؟ (مرد شامی )گفت: به دستور رسول خدا (صلی الله علیه وسلم ) عمل می کنم.(ابن عمر ‏رضی ﷲ عنهما )گفت پس بلند شو و برو!»( طحاوی در کتاب «شرح المعانی الآثار» با سند ‏صحیح آن را روایت کرده است) نمونه های که بیان شد فوائد زیر را در بر دارد:‏

اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وسلم )هر گونه مخالفت با سنت صحیح پیامبر (صلی الله علیه ‏وسلم ) را رد کرده چه بسا ایشان سخت گیری زیادی می کردند هر چند مخالفان سنت ‏،پدران،فرزندان وعلمایشان بوده باشند.‏

از طرفی صوفیه یک فرقه نوپیداست که بعداز زمان صحابه شکل گرفت و در بدعت بودن آن ‏هیچ شکی نیست،اگر کسی که منکر تصوف باشد و بخاطر آن کافر شود پس بایستی امام شافعی ‏رحمه الله نیز مشمول حکم آنها شود زیرا ایشان در مورد تصوف می فرمایند: :[لو انّ رجلاً ‏تصوّف اوّل النهار لایأتی الظهر حتی یکون احمق] "اگر کسی در اول روز صوفی شود هنوز ‏نهار آن روز نرسیده که او احمق گشته است."‏

شافعی رحمه الله زمانی که داخل مصر شده فرمود:[ترکنا بغداد و قدأ حدث الزنادقة فیها شیأ ‏یسمونه السماع] "زمانیکه من بغداد را ترک کردم، زندیقها در آن شهر چیزی را اختراع کرده و ‏آن را به نام سماع نامگذاری کرده بودند."( آن افرادیکه امام شافعی از آنها به عنوان زندیق نام ‏برده صوفی ها بوده اند. چون سماع، سرود، حرکات و کارهای مخصوص عقیده تصوف است.)‏

امام احمد رحمه الله نیز که معاصر و شاگرد امام شافعی رحمه الله بوده، نفرت و بیزاری زیادی ‏در گفته هایش از عقیدة تصوف و افراد منتسب به آن دیده می شود؛ بعنوان مثال فردی از امام ‏احمد: در بارة گفته های حارث محاسبی که عالمی صوفی بوده پرسید، ایشان در جواب ‏فرمودند:[لا اری لک ان تجالسهم] "من راضی نیستم با آنها نشست و برخاست کنی" در حالیکه ‏امام احمد: از محتوای جلسات آن عالم صوفی آگاه بوده و می دانست که در آن جلسات گریه و ‏زاری و توبه می کردند و از تزکیة نفس از آلودگی گناه بحث کرده و آن را بعنوان جلسة ‏محاسبة نفس نامگذاری کرده بودند.‏

تصوف در ابتدای قرن سوم هجری در حالیکه هنوز عقیده و منهج فاسد خود را از ترس علماء ‏در میان مردم انتشار نداده بودند، سپس در قرنهای سوم و چهارم هجری در میان ملت فارس به ‏اوج خود رسیده و آن هم زمانی بود که حسین پسر منصور حلاج عقیدة خبیث خود را علنی ‏کرد؛ بدنبال آن، علمای اهل سنت و جماعت فتوای کفر او را صادر و او را به مرگ محکوم ‏کردند و در سال 309 هجری اعدام گشت. با وجود آن هم باز متأسفانه عقیده و منهج تصوف ‏روز به روز در میان مسلمین فارس زبان و سپس در سرزمین عراق بیشتر شد، خصوصاً با ‏تلاش بسیار زیاد ابوسعید میهنی که نظم و ترتیب خاصی در مراکز موسوم به خانات(خانقاه) ‏ترتیب داد، که بعدها تمام علمای تصوف از وی پیروی کرده و به تدریج به شکل امروزی در ‏آمد.‏

در نیمة قرن چهارم هجری طریقتهای متعددی از تصوف بوجود آمده و به سرعت در عراق، ‏مصر و مغرب(مراکش) پخش شدند و در قرن ششم هجری مردان زیادی از رجال تصوف در ‏ممالک اسلامی ادعا کرده که از سلالة پاک رسول اللهث هستند و بدینوسیله توانستند مردمان ‏بسیار زیادی را دور خود جمع کنند منجمله شیخ رفاعی در عراق، شیخ بدوی و سپس شیخ ‏شاذلی در مصر و غیره.‏

اینکار منشأ ظهور و بروز فرقه های متعدد صوفی در جهان شد و در قرنهای هفتم و هشتم ‏هجری فتنة تصوف به اوج خود رسیده و فرقة عجیبی بنام درویش از آن منشعب شد؛ کارها و ‏ادعاهای عجیب و غریبی بنام جذبه اختراع کرده و سپس در تمام مناطق اسلامی بر روی قبرها، ‏گنبد و بارگاه ساختند و متأسفانه اینکار با سرکار آمدن حکومت فاطمی در مصر بسیار رواج پیدا ‏کرده و تدریجاً در جهان اسلام بعنوان کاری دینی مطرح و قبرهای دروغینی همانند قبر امام ‏حسین و خواهرش زینب رضی الله عنهما در مصر نیز ساخته شد و سپس مراسم جشنهای تولد ‏موسوم به مولودی و بدعتها و خرافات بسیار زیادی را در دین افزودند.‏

والله تعالی اعلم

نظر دهید