تاریخ درست پیدایش کلمه ی صوفی و صوفیه در اسلام و آیا در اسلام شعبه یی به نام تصوف موجود هست یا خیر؟

الاعتصام

( سوال) تاریخ درست پیدایش کلمه ی صوفی و صوفیه در اسلام و آیا در اسلام شعبه یی به نام تصوف موجود هست یا خیر؟

(جواب) تصوف یا صوفیه یکی از فرقه های منحرفی است که بعد از ظهور اسلام بوجود آمدند. آنها در ابتدا بر محور تزکیه ی نفس حرکت می کردند ولی بعدها با غلو در افکاشان به ایراد افکار و اعتقادات کفر آمیزی همچون حلول پرداختند و حتی برخی از چهره های سرشناس صوفیه از جمله بایزید بسطامی و محی الدین ابن عربی تکفییر و کشته شدند.

"اما زمان پیدایش عقیدة تصوف و اولین صوفی در تاریخ، تا حال برای هیچکس معلوم نشده، هرچند که امام شافعی رحمه الله زمانی که داخل مصر شده فرمود:[ترکنا بغداد و قدأ حدث الزنادقة فیها شیأ یسمونه السماع] "زمانیکه من بغداد را ترک کردم، زندیقها در آن شهر چیزی را اختراع کرده و آن را به نام سماع نامگذاری کرده بودند." (آن افرادیکه امام شافعی از آنها به عنوان زندیق نام برده صوفی ها بوده اند. چون سماع، سرود، حرکات و کارهای مخصوص عقیده تصوف است.)

این فرموده امام شافعی که در سال 199 هجری در مصر بیان نموده نشان می دهد که سماع قضیه ای جدید بوده، اما افرادی که آن را اختراع کرده بودند سابقاً وجود داشته اند،چون قبل از آن نیز امام شافعی: فرموده بود:[لو انّ رجلاً تصوّف اوّل النهار لایأتی الظهر حتی یکون احمق] "اگر کسی در اول روز صوفی شود هنوز نهار آن روز نرسیده که او احمق گشته است." همین ثابت می کند که در سالهای آخر قرن دوم هجری فرقه ای وجود داشته که علماء آن را با دو عنوان زندیق و صوفی می شناخته اند.

امام احمد: نیز که معاصر و شاگرد امام شافعی رحمه الله بوده، نفرت و بیزاری زیادی در گفته هایش از عقیدة تصوف و افراد منتسب به آن دیده می شود؛ بعنوان مثال فردی از امام احمد رحمه الله در بارة گفته های حارث محاسبی که عالمی صوفی بوده پرسید، ایشان در جواب فرمودند:[لا اری لک ان تجالسهم] "من راضی نیستم با آنها نشست و برخاست کنی" در حالیکه امام احمد رحمه الله از محتوای جلسات آن عالم صوفی آگاه بوده و می دانست که در آن جلسات گریه و زاری و توبه می کردند و از تزکیة نفس از آلودگی گناه بحث کرده و آن را بعنوان جلسة محاسبة نفس نامگذاری کرده بودند.

امام احمد رحمه الله در ابتدای قرن سوم هجری اینگونه دستور به ترک جلسات آنها داد، در حالیکه هنوز عقیده و منهج فاسد خود را از ترس علماء در میان مردم انتشار نداده بودند، سپس در قرنهای سوم و چهارم هجری در میان ملت فارس به اوج خود رسیده و آن هم زمانی بود که حسین پسر منصور حلاج عقیدة خبیث خود را علنی کرد؛ بدنبال آن، علمای اهل سنت و جماعت فتوای کفر او را صادر و او را به مرگ محکوم کردند و در سال 309 هجری اعدام گشت. با وجود آن هم باز متأسفانه عقیده و منهج تصوف روز به روز در میان مسلمین فارس زبان و سپس در سرزمین عراق بیشتر شد، خصوصاً با تلاش بسیار زیاد ابوسعید میهنی که نظم و ترتیب خاصی در مراکز موسوم به خانات(خانقاه) ترتیب داد، که بعدها تمام علمای تصوف از وی پیروی کرده و به تدریج به شکل امروزی در آمد.

در نیمة قرن چهارم هجری طریقتهای متعددی از تصوف بوجود آمده و به سرعت در عراق، مصر و مغرب(مراکش) پخش شدند و در قرن ششم هجری مردان زیادی از رجال تصوف در ممالک اسلامی ادعا کرده که از سلالة پاک رسول الله هستند و بدینوسیله توانستند مردمان بسیار زیادی را دور خود جمع کنند منجمله شیخ رفاعی در عراق، شیخ بدوی و سپس شیخ شاذلی در مصر و غیره.

اینکار منشأ ظهور و بروز فرقه های متعدد صوفی در جهان شد و در قرنهای هفتم و هشتم هجری فتنة تصوف به اوج خود رسیده و فرقة عجیبی بنام درویش از آن منشعب شد؛ کارها و ادعاهای عجیب و غریبی بنام جذبه اختراع کرده و سپس در تمام مناطق اسلامی بر روی قبرها، گنبد و بارگاه ساختند و متأسفانه اینکار با سرکار آمدن حکومت فاطمی در مصر بسیار رواج پیدا کرده و تدریجاً در جهان اسلام بعنوان کاری دینی مطرح و قبرهای دروغینی همانند قبر امام حسین و خواهرش زینب م در مصر نیز ساخته شد و سپس مراسم جشنهای تولد موسوم به مولودی و بدعتها و خرافات بسیار زیادی را در دین افزودند.

حکومت فاطمی شیعی در مقابل حکومت عباسی سنی مذهب تشکیل شد و همان حکومت برای مقابله با اهل سنت و جماعت در تقویت عقیده و مذهب تصوف و پخش و انتشار بدعتها و خرافات آنها از هیچ کوششی دریغ نورزید و بعد در سه قرن نهم، دهم و یازدهم هجری فرقه های صوفی با رهبران متعدد در میان مسلمانان ظهور کرده و بلاخره به شکل امروزی در آمدند. در طول تاریخ اسلام، بسیاری از علمای اهل سنت و جماعت همانند شیخ الاسلام امام ابن تیمیه و سپس امام ابن قیم، امام ابن کثیر، امام ذهبی، امام ابن عبدالهادی و غیره از تمام توان خود برای سرکوب و نابودی این فرقه های گمراه بهره گرفته و با قلم و بیان خود عقیدة باطل و بدعه ها و خرافات خطرناک آنها را به مسلمین معرفی کرده اند." (منبع: الصوفیه فی المیزان الکتاب و السنة؛ شیح جمیل زینو)

والله تعالی اعلم

نظر دهید