الاعتصام
از عالِمی که از خود، بیشتر از حق دفاع میکند نمیتوان اطمینان داشت که حق را برای به دست آوردن غنیمت یا در امان ماندن از خطر، رها نسازد.
.........................................
هیچگاه انسان مظلومی را کوچک مشمار، چرا که مظلوم هر چه ضعیفتر باشد دعایش مستجابتر است و انتقام خداوند از ستمگرش سختتر. خداوند برای ضعیفان انتقامی میگیرد که برای قدرتمندان نمیگیرد.
.........................................
تنبلی و سستی هنگام طاعات یکی از نشانههای نفاق است:
{...وَلَكِن كَرِهَ اللّهُ انبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُواْ مَعَ الْقَاعِدِينَ...} [توبه/46]
«...ولی الله راه افتادن آنها (منافقان) را [برای جهاد] خوش نداشت، پس ایشان را منصرف گردانید و [به آنان] گفته شد همراه با ماندگان بمانید...»
{...وَإِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلاَةِ قَامُواْ كُسَالَى...} [نساء/142]
«...و [منافقان] هنگامی که به نماز برخیزند با تنبلی برخیزند...».
.........................................
هنگامی که ظلمِ ظالم بر مظلوم شدت بگیرد، و توانا دست از یاریِ او بکشد، این نشانهای خواهد بود برای نزدیکیِ زوالِ آن توانا، و آمدن کسی که به یاری مظلوم خواهد شتافت.
.........................................
ممکن است انسان برای گمراه شدن نیازی به شیطان نداشته باشد، چرا که او خود ذاتاً گمراه است، و به قید و زنجیر شدن شیاطین در رمضان، برایش تفاوتی ایجاد نمیکند:
{ قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ} [ق/27]
«[شیطانِ] همدمش میگوید: پروردگارِ ما، من او را به سرکشی وانداشتم، اما [خود] او در گمراهی دور و درازی بود».
.........................................
بزرگترین فتنه این است که به شر چنگ بزنی و به سوی آن دعوت دهی، و جلوی خیر بایستی و مردم را از آن بترسانی، و گمان کنی که بر راه هدایت هستی:
{وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ} [زخرف/37]
«و مسلما آنها (شیاطین) اینها را از راه [حق] باز میدارند، و میپندارند که هدایت یافتهاند».
.........................................
منکرات به تدریج [در نظر مردم] تغییر شکل مییابند. در آغاز گناه هستند، سپس تبدیل به سنت و میراث فرهنگی میشوند، سپس خود تبدیل به یک دین و آیین [جدید] میشوند. بنابراین پیش از آنکه منکر تغییر شکل یابد، باید آن را انکار نمود:
{...وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءنَا وَاللّهُ أَمَرَنَا بِهَا...} [اعراف/28]
«...و چون کار زشتی انجام دهند میگویند پدران خود را بر آن یافتهایم و الله ما را به آن دستور داده است...».
.........................................
کم پیش میآید که حق جویی و خوشگذرانی در وجود یک نفر یکجا شود:
{وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ} [سبأ/34]
«و [ما] در هیچ شهری هشدار دهندهای نفرستادیم، مگر آنکه خوشگذرانهای آن گفتند: ما به آنچه شما برای آن فرستاده شدهاید، کافریم».
.........................................
گفتن «إنی صائم» (من روزه هستم) هنگام مشاجره و درگیری [در هنگام روزه، و سپس ترک درگیری]، سنتی است که بسیاری آن را فراموش کردهاند؛ اما این که برخی از مردم میگویند «اللهم إنی صائم» (ای الله من روزه هستم)، لفظ «اللهم» اضافه است و در سنت و اثر هیچ اساسی ندارد.
گفتن «من روزه هستم» هنگام مشاجره یا دهن به دهن شدن با مردم و ترک مشاجره، فوائدی دارد، از جمله:
ـ طرف مقابل خواهد دانست ترک بگو مگو با او به سبب روزه است نه ناتوانی از مقابله با وی.
ـ یادآوری حرمت عبادت خداوند و همراه نشدن آن با گفتار و کردار بد.