الاعتصام
بیشترین کسانی که دچار نوسان و تزلزل میشوند آنهایی هستند که پیش از اصول خود، به فکر در امان ماندن خود هستند:
{سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَن يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُواْ قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوَاْ إِلَى الْفِتْنِةِ أُرْكِسُواْ فِيِهَا...} [نساء/91]
«به زودی گروهی دیگر را خواهید یافت که میخواهند از شما در امان باشند و از قوم خود [نیز] ایمن باشند؛ هر گاه به سوی فتنه بازگردانده شوند سر در آن فرو میبرند...».
.........................................
صبر و تقوا، ارکان پایداری هستند:
{...وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا...} [آل عمران/120]
«...و اگر صبر کنید و تقوا پیشه سازید، نیرنگ آنان به شما زیانی نخواهد رساند...».
.........................................
بیشترین عامل شکست جمعِ بسیار، اختلاف دلها است؛ زیرا جمعِ کم متحد، قویتر از جمعِ بسیارِ متفرق است:
{...وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ...} [انفال/46]
«...و با هم نزاع مکنید که در نتیجه سست شوید و هیبت شما از بین برود...».
.........................................
بیشترین گمراهیِ منافق در زبانِ اوست؛ چرا که وی جسارت کردار ندارد، در نتیجه از راه سخن وارد میشود تا عکس العمل جامعه را بسنجد:
{...قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاء مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ...} [آل عمران/118]
«...دشمنی از [لحن] سخنانشان آشکار است و آنچه در سینههایشان نهفته، بزرگتر است...».
.........................................
خداوند گرفتنِ زکات ثروتمندان و توزیع آن را بر حاکمان واجب ساخته تا زکات میان بخل ثروتمندان و طمع فقرا، ضایع نشود:
{خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا...} [توبه/103]
«از اموال آنان صدقهای (زکات) بگیر تا بدین وسیله ایشان را پاک سازی...».
.........................................
شک داشتن به درستیِ راه، فتنه است؛ جهل، این فتنه را بیشتر میکند و علم، آن را از بین میبرد.
حذیفة ـ رضی الله عنه ـ میگوید: «اگر حق و باطل بر تو مشتَبَه شد و ندانستی از کدام یک پیروی کنی، [بدان که] این فتنه است».
.........................................
گفتگو با بیشتر عقلهایِ متکبر ستم پیشه فایدهای ندارد:
{وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى} [طه/56]
«در حقیقت ما همهٔ نشانههای خود را به او (فرعون) نشان دادیم ولی [او] آن را دروغ انگاشت و نپذیرفت».
بنابراین در برابر چنین متکبرانی نیاز به نیرو و پایداری و صبر هست.
.........................................
ممکن است شخص گمراه چنان دربارهٔ رای خود اطمینان داشته باشد که به اهل حق با دیدهٔ دلسوزی نگاه کند و آنان را فریب خورده بداند:
{إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَؤُلاء دِينُهُمْ...} [انفال/49]
«آنگاه که منافقان و کسانی که در دلهایشان مرضی بود میگفتند: اینها (مومنان) را، دینشان فریفته است!».
.........................................
هر که از غیر الله بترسد از «کفایت» الله محروم شده است:
{أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ} [زمر/36]
«آیا الله برای بندهاش کافی نیست؟ و تو را از آنها که غیر اویند میترسانند، و الله هر که را گمراه گرداند برای وی هدایتگری نیست».
.........................................
شاید خداوند، ستمگر را بالا ببرد، اما نه برای آنکه دوستش دارد، بلکه میخواهد او را از بلندی پایین بیندازد.
.........................................
همه برای تایید رسالت خود از سخنانی یکسان استفاده میکنند، اما مهم حقیقت یک رسالت است. فرعون میگفت:
{...وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ} [غافر/28]
«...و شما را جز به راه درست نمیبرم».
مومن آل فرعون نیز میگفت:
{...يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ} [غافر/38]
«ای قوم من، از من پیروی کنید تا شما را به راه درست هدایت کنم».