الاعتصام
خداوند به واسطهٔ صبر و تقوا مشکلات را به فرصت تبدیل کرده و نیرنگ دشمنان را باطل نموده و غمها و غصهها را از بین میبرد:
{وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا} [آل عمران/120]
«و اگر صبر و تقوا پیشه سازید نیرنگشان به شما زیانی نخواهد رساند».
.........................................
از بزرگترین نعمتهای الله این است که انسان را به سوی شناخت حق، توفیق دهد. الله متعال نعمتهای خود را برای پیامبرش ذکر کرده و میفرماید:
{وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى} [ضحی/7]
«و تو را گمراه یافت، پس هدایت کرد».
سپس میفرماید:
{وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ} [ضحی/11]
«و از نعمت پروردگار خود سخن گوی».
.........................................
به حقیقت دست نخواهی یافت مگر هنگامی که بدانی هوای نفست نخستین دشمن تو [در این راه] است:
{وَمَا أُبَرِّىءُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ...} [یوسف/53]
«و من نفس خودم را تبرئه نمیکنم چرا که نفس قطعا به بدی امر میکند مگر کسی را که الله رحم کند...».
.........................................
برای کسی که به جهلِ خود در مسالهای پی برده یا از وی چیزی پرسیدهاند که آن را نمیداند، مستحب است که تسبیح گوید:
{قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ} [بقره/32]
«[فرشتگان] گفتند: تو پاک و منزه از [هر عیبی] هستی، جز آنچه خودت به ما آموختهای علمی نداریم؛ تویی دانای حکیم».
.........................................
نفسِ انسانها مشتاق نزدیک شدن به بزرگان و سران است، و آرا و اندیشهها در راه رسیدن به آن دچار انحراف میشود. بزرگترین پاداشی که فرعون به جادوگران وعده داد این بود که:
{...وَإَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ} [اعراف/114]
«...و مسلما شما از مقربان [درگان من] خواهید بود».
بنابراین در راه رسیدن به آن، در حال تلاش بودند .
.........................................
توبهٔ انسان از گناهی که بر انجام آن اصرار دارد [و قصد ندارد دست از آن بکشد] پذیرفته نمیشود؛ زیرا بزرگترین شرط پذیرش توبه، عزم بر ترکِ آن گناه است:
{...وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ يُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ يَعْلَمُونَ} [آل عمران/135]
«...و چه کسی جز الله گناهان را میآمرزد؟ و بر آنچه مرتکب شدهاند با آنکه میدانند [گناه است] پافشاری نمیکنند».
.........................................
مصلحان عامل نجات امت هستند، اما اگر فساد از حد گذشت خداوند مصلحان را نجات میدهد و ستمگران را هلاک میکند:
{ فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ} [اعراف/165]
«پس هنگامی که آنچه را بدان تذکر داده شده بودند فراموش کردند، کسانی را که از کار بد باز میداشتند نجات دادیم و کسانی را که ستم کردند به سزای آنچه نافرمانی میکردند، به عذابی شدید گرفتار کردیم».
.........................................
بر روی دوش هیچکس منشین حتی اگر تو را بالا ببرد، چرا که اگر برای غیر الله به رکوع برود، تو نیز همراه او به رکوع خواهی رفت.
.........................................
هر که صادقانه تمنای انجام کار نیک کند، الله اجر او را خواهد داد.
در حدیث آمده است: «آنی که نیتش صادق است میگوید: اگر مالی داشتم، با آن فلان کار [خیر] را انجام میدادم؛ پس [اجر] او بر [اساس] نیتش هست و در اجر [با کسی که آن کار را انجام داده] برابر است» [ترمذی. علامه آلبانی در صحیح ترمذی آن را حسن دانسته است].
.........................................
متکبّر حق را انکار میکند هرچند خودش [در دل] صدق آن را بداند، زیرا دوست ندارد کسی از او پیشی جوید یا او را به حق فرا خواند:
{وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا...} [نمل/14]
«و با آن که [در دل] به آن یقین داشتند از روی ظلم و تکبر آن را انکار کردند...».