الاعتصام
اگر حاکمان با یکدیگر اختلاف نمودند سعی نکن با بیان اشتباهات یکی از آنها نزد دیگری، او را برای پیروزی بر رقیبش یاری دهی، بلکه پلی باش برای رسیدن حق به همهٔ آنها.
.........................................
ماده تنها اندیشهٔ مادهگرایان را میسازد، نه عقیدهٔ ربانیان را. ابوبکر همهٔ مالش را برای یاری پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ انفاق میکرد، اما منافقان، [برعکس او] اگر به آنها چیزی میرسید خشنود میشدند و اگر بهرهای نمیبردند، کفر میورزیدند.
.........................................
وسطیتی که در قرآن آمده یعنی:
{فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ...} [هود/112]
«پس همانطور که دستور یافتهای پایداری بورز...»
یعنی نه آنقدر به راست منحرف شو که دچار غلو شوی:
{...وَلاَ تَطْغَوْاْ...} [هود/112]
«...و طغیان مکنید...»
و نه آنقدر به چپ منحرف شو که به سوی دشمنان دین بگرایی:
{وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ ...} [هود/113]
«و به کسانی که ستم ورزیدهاند متمایل نشوید...».
.........................................
ذرهای تکبر، از کوهی از گناهان بدتر است؛ چرا که تکبر تنها یک گناه نیست، بلکه دروازهای است برای دیگر گناهان، که نخستینِ آن رد کردن حق به سبب هوای نفس است.
رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ میفرماید: «به بهشت وارد نمیشود کسی که در قلبش ذرهای ناچیز از تکبر باشد» [ترمذی. علامه آلبانی در صحیح ترمذی آن را صحیح میداند].
.........................................
تسبیح گفتن در هنگام غروب مستحب است، به معنای منزه دانستن قدرت و سلطان خداوند از غروب و افول؛ و هنگام صبح به معنای منزه دانستن قدرت او از طلوعِ پس از غروب. (یعنی قدرت و سلطان الله متعال غروب نمیکند که نیازی به طلوع دوباره داشته باشد).
{فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ} [روم/17]
«پس الله را هنگامی که وارد عصر میشوید و هنگامی که صبح میکنید، تسبیح گویید».
.........................................
متکبّر را پیش از عرضهٔ حق به وی، باید به تواضع دعوت نمود، زیرا او با قلبی که توسط کبر پوشیده است، حق را نخواهد دید. تکبر باعث کوری بصیرت است، چنانکه پرده باعث نابینایی چشم است.
.........................................
درگذشتن از خطاکاران و بخشیدن آنها، از جمله اسباب پوشیده ماندن عیبها و آمرزش گناهان است:
{...وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ...} [نور/22]
«...پس باید عفو کنند و گذشت نمایند؛ آیا دوست ندارید که الله شما را بیامرزد؟...»
.........................................
اگر خداوند بندهای را دوست بدارد اما بنده با عملِ خود بالا نیاید، الله او را دچار ابتلا میکند تا به واسطهٔ آن، مقامش بالا رود.
رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) میفرماید: «شخص نزد الله دارای مقام و منزلت است، اما با عمل خود به آن نمیرسد، (یعنی با عملش شایستهٔ آن نمیشود) پس خداوند آنچنان او را به آنچه دوست ندارد مبتلا میکند که به آن درجه دست مییابد» [به روایت ابویعلی و ابن حبان. علامه آلبانی در سلسلة الصحیحة آن را حسن میداند].
.........................................
بیشترین عاملی که بلا را دفع میکند، گمان نیک نسبت به الله، به همراه دعا است.
در حدیث قدسی آمده که الله متعال میفرماید: «من نزد گمانی هستم که بندهام دربارهٔ من دارد و من با اویم هرگاه که مرا بخواند» [علامه آلبانی در صحیح الجامع و صحیح الترغیب و الترهیب آن را صحیح دانسته است].
.........................................
اثر اعمالِ انسان بر چهرهٔ او نمایان میشود:
{...تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنكَرَ...} [حج/72]
«...در چهرهٔ کسانی که کفر ورزیدهاند [اثر] منکر را تشخیص میدهی...»
{...سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ...} [فتح/29]
«...نشانهٔ [مشخصهٔ] آنان بر اثر سجود در چهرههایشان است...».