الاعتصام
اهل علم در مورد صحت و درستی این حدیث اختلاف دارند. دسته ای می گویند: این حدیث ضعیف است و بعضی آن را حدیث حسن می دانند اما در حدیث صورتی موجود است که همانگونه لفظ آن به ذهن خطور می کند نمی باشد. معنی حدیث این است که رسول الله _صلی الله علیه و سلم_ به آن مرد نابینا دستور می دهد که وضو بگیرد و دو رکعت نماز بخواند تا در درخواست شفاعت پیامبر _صلی الله علیه و سلم _ برای خود صداقتش را نشان دهد و آنگاه که به وسیله وضو گرفتن و نماز خواندن رغبت و علاقه خویش را در توسل به پیامبر _صلی الله علیه و سلم _ و توجه کردن به او برای درخواست از خدا ثابت می نماید آنگاه رسول الله _صلی الله علیه و سلم_ برای او از خداوند شفاعت می نماید بدینصورت که پیامبر برای او دعا می کند چون دعا همانگونه که در حدیث صحیح ثابت است نوعی شفاعت است چنانکه می فرماید:**مَا مِنْ رَجُلٍ مُسْلِمٍ یَمُوتُ فَیَقُومُ عَلَی جَنَازَتِهِ أَرْبَعُونَ رَجُلًا لَا یُشْرِکُونَ بِاللَّهِ شَیْئًا إِلَّا شَفَّعَهُمْ اللَّهُ فِیهِ** مسلم. (هیچ مرد مسلمانی نمی میرد پس بر جنازه اش چهل مرد نماز بخوانند در حالیکه چیزی را شریک خداوند قرار نداده اند مگر اینکه خداون شفاعت آنها را در حق آن صاحب جنازه قبول نماید.) بنابراین معنی حدیث این خواهد شد که آن مرد نابینا از پیامبر _صلی الله علیه و سلم _ می خواهد برایش از خداوند دعا کند چون این دعا نوعی شفاعت است. اما هم اکنون و بعد از مرگ پیامبر _صلی الله علیه و سلم _ مثل چنین حالتی مقدور و ممکن نیست چون پیامبر _صلی الله علیه و سلم _ از دعا کردن برای دیگران بعد از مرگ معذور است چنانکه خودش می فرماید:**إِذَا مَاتَ ابن آدم انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلَّا مِنْ ثَلَاثٍ صَدَقَةٌ جَارِیَةٌ أو عِلْمٌ یُنْتَفَعُ بِهِ أو وَلَدٌ صَالِحٌ یَدْعُو لَهُ**. مسلم .(هرگاه یکی از فرزندان آدم بمیرد اعمالش جز از سه طریق قطع می گردد که عبارتند از: صدقه جاریه، علمی که مورد استفاده قرار می گیرد و فرزند صالحی که برایش دعا می کند.) دعا کردن بدون شک از جمله اعمالی است که با مردن قطع می گردد. دعا کردن همانگونه که خداوند می فرماید عبادت است:*وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ* غافر60. «و پروردگار شما می گوید: مرا دعا کنید قبول می کنم. براستی کسانی که از عبادت من تکبر ورزند آنها را با خواری و پستی به جهنم وارد می نمایم.» با توجه به همین معنی اصحاب _ رضی الله عنهم _ در هنگام شدائد و گرفتاریها و احتیاج به رسول الله _صلی الله علیه و سلم_ پناه نمی بردند تا برایشان از خداوند درخواست دعا نماید بلکه عمر بن خطاب _ رضی الله عنه _ در هنگام خشکسالی گفت: پروردگارا ما به واسطه پیامبرمان به تو متوسل می شدیم و تو هم بر ما باران می فرستادی و حال به واسطه عموی پیامبرمان به تو توسل می جوییم پس بر ما باران بفرست و بعد از این گفته از عباس _ رضی الله عنه _ می خواهد که از خداوند درخواست باران نماید و بعد از دعای عباس _ رضی الله عنه _ باران بارید. و این می رساند بعد از مرگ رسول الله _صلی الله علیه و سلم_ امکان درخواست از او وجود ندارد تا از او بخواهیم در حق کسی دعا کند چون این کار ممکن نیست به دلیل اینکه با مرگش عملش پایان یافته است و وقتی بعد از مرگ چنین اموری امکان درخواستش از رسول الله _صلی الله علیه و سلم_ نیست به طریق اولی ناممکن است که نفری از خود رسول الله _صلی الله علیه و سلم_ برطرف کردن احتیاجات خویش یا انجام مصالحی را خواهان باشد چون اینکار از جمله شرک اکبر است که هرگز خداوند صاحبش را نمی بخشد و هرکس به آن متصف باشد خداوند بهشت را بر او حرام می گرداند و می فرماید:*وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُکَ وَلَا یَضُرُّکَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّکَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِینَ* یونس 106. «از غیر خداوند که قادر به نفع و ضرر تو نیست درخواست مکن که اگر چنین کاری را انجام دهی آنگاه تو از جمله ظالمان خواهی شد.» و می فرماید:*فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آَخَرَ فَتَکُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِینَ* شعراء 213.«با خداوند معبود دیگری را مخوانید که از جمله عذاب شدگان خواهید شد.» و می فرماید:*وَمَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آَخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ* مؤمنون 117. «هرکس همراه خداوند از اله و معبود دیگری درخواست کند برایش دلیل و برهانی نیست، حساب او با خداست و به درستی که خداوند کافران را هرگز رستگار نمی کند.» و می فرماید:*إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَارٍ* مائده 72.«هرکس برای خداوند شریک قرار دهد خداوند بهشت را بر او حرام می گرداند و جایگاهش را در آتش قرار می دهد که برای ظالمان یاری دهنده ای نیست.»
مهم این است که هرکس بعد از وفات از رسول الله _صلی الله علیه و سلم_ یا یک نفر دیگر از کسانی که مرده اند دفع ضرر یا جلب منفعتی را درخواست نماید دچار شرکی خواهد شد که او را از دایره ایمان خارج می گرداند و بر او واجب است که توبه کند و به سوی خداوند برگردد و دعا را مخصوص پروردگار متعال قرار دهد که دعا و درخواست درماندگان را هنگامی که از او می خواهند اجابت می کند و نارحتی و گرفتاریها را از آنها دور می گرداند و من از کسانی که پیش قبر فلان و فلان می روند و از آنها می خواهند که گرفتاریها را از آنها دور و خیرات را نصیب آنها گردانند تعجب می کنم چون آنها می دانند که این صاحبان گورها در حال حیات مالک و قادر بر چنین کارهایی نبوده اند حال چگونه بعد از مرگشان وقتی که تنها لاشه ای بیش نیستند چنین امری از آنها مقدور است و چه بسا گاهاً پوسیده شده و آثارشان در خاک جذب گردیده است. پیش آنها رفته و از آنها درخواست می کنند و دعا و درخواست از خداوند متعال را رها کرده همان کسی که تنها او برطرف کننده گرفتاریها و مالک نفع و خیرات می باشد مخصوصاً اینکه خداوند متعال آنها را نیز به درخواست از خویش دعوت و نسبت به آن ترغیب و تشویق نموده است چنانکه می فرماید:*وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ* غافر60. «و پروردگار شما می گوید: مرا دعا کنید قبول می کنم. براستی کسانی که از عبادت من تکبر ورزند آنها را با خواری و پستی به جهنم وارد می نمایم.» و می فرماید:*وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ* بقره 186.«هرگاه بندگان من از تو در مورد من سؤال کردند من نزدیکم و دعوت و درخواست آنان را هرگاه من را بخوانند می پذیرم.» خداوند متعال کسانی را که از غیر او درخواست و دعا دارند را انکار می نماید و می فرماید:*أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ* نمل 62. «آیا کسی هست درمانده را هنگامی که او را می خواند جواب دهد و گرفتاری را از او رفع نماید و شما را جانشین در زمین قرار دهد؟ آیا همراه خداوند معبود به حقی وجود دارد؟» از خداوند متعال خواهانم همگی ما را به راه مستقیم هدایت فرماید.
در هر صورت در این حدیث ( صرف نظر از صحت یا عدم صحت آن ) آن شخص نابینا به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که زنده بودند توسل جسته اند و نزد اهل سنت و جماعت توسل به انسانهای زنده و صالح کاملا جایز است و هیچ مشکلی ندارد لذا در این حدیث هم آن شخص نابینا به یک انسان زنده توسل جسته است و توسل به زندگان جایز است و نمی توان از این موضوع برای توسل به مردگان استناد نمود و اصلا قیاس کردن زندگان با مردگان قیاسی مع الفارق و نادرست است زیرا کیفیت آن دنیا برای ما مجهول است مگر به همان اندازه ای که از طریق قرآن و سنت به ما رسیده است .
البته حدیث ضریر (نابینا) بدین صورت هم آمده است که:
عن عثمان بن حنیف أن رجلاً ضریر البصر أتی النبی صلی الله علیه وسلم، فقال: ادع الله أن یعافینی. قال: " إن شئت دعوت لک، وإن شئت أخّرتُ ذاک، فهو خیر "، وفی روایة: " وإن شئتَ صبرتَ فهو خیر لک " ، فقال: ادعهُ. فأمره أن یتوضأ، فیحسن وضوءه، فیصلی رکعتین، ویدعو بهذا الدعاء: "اللهم إنی أسألک، وأتوجه إلیک بنبیک محمد نبی الرحمة، یا محمد إنی توجهتُ بک إلی ربی فی حاجتی هذه، فتقضی لی، اللهم فشفّعه فیَّ ]وشفّعنی فیه[". قال: ففعل الرجل فبرأ " (روایت احمد و غیره بسند صحیح)
از عثمان بن حنیف روایت شده است که مردی نابینا نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد و گفت: از خداوند بطلب که مرا شفا دهد، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: اگر خواستی برایت دعا میکنم، و اگر خواستی آنرا بتاخیر میاندازم که برایت بهتر است"، او گفت: دعا کن، سپس پیامبر صلی الله علیه و سلم او را امر کرد که وضوء بگیرد و ضوءش را به نحو احسن انجام دهد و دو رکعت نماز بخواند و این دعا را بگوید: " اللهم إنی أسألک، وأتوجه إلیک بنبیک محمد نبی الرحمة، یا محمد إنی توجهتُ بک إلی ربی فی حاجتی هذه، فتقضی لی، اللهم فشفّعه فیَّ و شفّعنی فیه "، پس این را انجام داد و شفا یافت".
این حدیث صحیح میباشد، و کسانی که توسل به جاه پیامبر صلی الله علیه و سلم و یا صالحین را جائز میدانند به این حدیث استدلال میکنند، ولی در واقع استدلالشان باطل است و نمیتوان این حدیث را دلیل بر توسل به جاه و مکان پیامبر صلی الله علیه و سلم دانست بدلایل زیر:
1- این نابینا برای طلب دعا نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم آمده بود که گفت: (أدعُ الله أن یعافینی)، پس این توسل به دعای پیامبر صلی الله علیه و سلم بسوی خداوند متعال است، زیرا طبیعتا دعاء پیامبر صلی الله علیه و سلم مستجاب است، و اگر قصد این نابینا توسل به ذات و یا جاه و یا حق پیامبر صلی الله علیه و سلم بود نیازی نبود که نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم بیاید و از او دعاء بطلبد، بلکه میتوانست در خانه اش بشیند و دعاء کند و مثلا بگوید: "بار الها من به جاه و منزلت پیامبر صلی الله علیه و سلم نزد تو متوسل میشوم که چشمانم را شفا بدهی"، ولی چنین کاری نکرد، پس معلوم شد که این شخص به دعاء پیامبر صلی الله علیه و سلم بسوی خداوند متعال متوسل شده است نه به ذات و جاه و مقام و حق پیامبر صلی الله علیه و سلم.
2- از آنجاییکه این نابینا اصرار کرد که پیامبر صلی الله علیه و سلم برایش دعا کند، پس این نشاندهنده اینست که پیامبر صلی الله علیه و سلم برایش دعاء کرده است، همانطور که به او وعده داد که اگر بخواهد برایش دعا میکند، پس این شفا بخاطر دعاء پیامبر صلی الله علیه و سلم بوده است، ولی بیامبر صلی الله علیه و سلم به او امر فرمود که عمل صالحی انجام دهد و وضوء بکیرد تا به عمل صالحش نیز متوسل شود زیرا توسل به اعمال صالح جائز است.
3- از جمله دعایی که پیامبر صلی الله علیه و سلم به این نابینا آموخت این بود که بگوید: "اللهم فشفّعه فیّ"، یعنی بارخدایا شفاعتش (پیامبر) را در مورد من قبول کن، یعنی دعایش را قبول کن که بینایی مرا برگردانی، پس امکان ندارد که معنای توسل به ذات و یا جاه و یا حق پیامبر صلی الله علیه و سلم را در بر داشته باشد، زیرا شفاعت یعنی طلب از خداوند برای رفع نیاز و حاجت شخص دیگر است، پس این جمله معنای توسل به دعای پیامبر صلی الله علیه و سلم بسوی خداوند متعال را میرساند، و نه توسل به خود پیامبر و یا حق و جاه و منصب او.
4- همچنین پیامبر صلی الله علیه و سلم به او آموخت که بگوید: "و شفّعنی فیه" یعنی (و شفاعت مرا در مورد او قبول کن)، که معنایش اینست که دعاء مرا قبول کن که شفاعت پیامبر صلی الله علیه و سلم در مورد من قبول شود، یعنی بیناییم برگردد، و این جمله یعنی قول این نابینا که بگوید: " و شفعنی فیه " (شفاعت مرا در پیامبر صلی الله علیه و سلم قبول کن) خودش کافیست که ادعای متوسلین به جاه و مقام و منزلت پیامبر صلی الله علیه و سلم را رد کند، زیرا شفاعت پیامبر صلی الله علیه و سلم برای این نابینا مشخص شد، پس شفاعت این نابینا برای پیامبر چه معنایی خواهد داشت بغیر از دعاء؟ و اگر آنها میگویند معنای "اللهم فشفّعه فیّ" یعنی توسل به ذات پیامبر صلی الله علیه و سلم است، پس باید قبول کنند که این جمله نیز (و شفّعنی فیه) یعنی توسل پیامبر صلی الله علیه و سلم به ذات این نابینا ! که البته مفهومی نخواهد داشت زیرا پیامبر صلی الله علیه و سلم نیازی به توسل به ذات دیگران ندارد، پس کلمه شفاعت در این جملات معنای دعاء را میرساند نه چیزی دیگر.
5- علماء میگویند این دعاء پیامبر صلی الله علیه و سلم یکی از معجزات پیامبر صلی الله علیه و سلم است که دلیل بر صدق نبوتش است زیرا که برای این نابینا دعاء کرد و به اذن خداوند شفا یافت، و اگر معنای این حدیث توسل به جاه و مقام پیامبر صلی الله علیه و سلم بود، پس هر نابینایی که به جاه و مقام پیامبر صلی الله علیه و سلم متوسل میشد میبایست او نیز شفا یابد، ولی چنین چیزی رخ نمیدهد.
بنابراین معلوم شد که این حدیث هیچ ربطی به توسل به ذات و مقام و منزلت پیامبر صلی الله علیه و سلم ندارد بلکه آن شخص نابینا به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که زنده بودند توسل جسته و نزد اهل سنت و جماعت توسل به انسانهای زنده و صالح کاملا جایز است و هیچ مشکلی ندارد لذا در این حدیث هم آن شخص نابینا به یک انسان زنده توسل جسته است و توسل به زندگان جایز است و نمی توان از این موضوع برای توسل به مردگان استناد نمود و اصلا قیاس کردن زندگان با مردگان قیاسی مع الفارق و نادرست است زیرا کیفیت آن دنیا برای ما مجهول است مگر به همان اندازه ای که از طریق قرآن و سنت به ما رسیده است .
والله تعالی اعلم