الاعتصام
امام ابو حنیفه رحمه الله در زمان حیات خویش کتابی را ننوشتند، و کتابهایی که به ایشان منسوب هستند را شاگردانش نوشتند، اما کتابهایی که بطور قطع به ایشان منسوب هستند عبارتند از:
الفقه الأکبر، به روایت حماد بن أبی حنیفة.
الفقه الأکبر، به روایت أبی مطیع البلخی.
العالم والمتعلم، به روایت أبی مقاتل السمرقندی.
رسالة الإمام أبی حنیفة إلی عثمان البتی.
الوصیة، بروایة أبی یوسف.
البته کتابهای دیگری به ایشان نسبت داده شده از جمله :
کتاب (الحیل) که خطیب بغدادی در تاریخ بغداد آنرا به ابوحنیفه نسبت داده است.
کتاب (المقصود فی الصرف) و چندین کتاب دیگر را که سزکین در تاریخ التراث العربی (50/3/1) به ابوحنیفه نسبت داده است، ولی این کتابها بمانند پنج کتاب فوق مشهور نیستند و دکتر محمد خمیس در مورد آنها می گوید: «نسبت هیچ یک این کتابها از ناحیه ی روایت و وفق آنها با منهج محدثین در نقد و بررسی، به امام ابوحنیفه ثابت نخواهد شد» و باز در ادامه می گوید: «هیچ روایت صحیح یا نسخه ی معتمدی را نیافتم که بر اساس آن بتوان نسبت آن کتب را به ابوحنیفه قاطعانه ثابت کرد، بخصوص بعد از آنکه برخی از علمای حنفیه همچون زبیدی و ابی الخیر حنفی گفته اند که این کتابها جزو تالیفات امام ابوحنیفه نیستند» أصول الدین عند الإمام أبی حنیفة (140).
بنابراین کتاب "القصیدة النعمانیة" نیز نه تنها توسط امام ابوحنیفه نوشته نشده است، بلکه نسبت آن کتاب به ایشان نیز ثابت نیست، خصوصا اگر ما به بعضی از اقوال امام ابوحنیفه در کتابهای معتبر نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که ایشان توسل غیر مشرع را به هیچ وجه جایز نداسته اند.
محمد بن عبدالرحمن الخمیس رحمه الله در کتاب "اعتقاد أئمة السلف" آورده است:
«امام ابوحنیفه در مورد توسل شرعیِ جایز و نهی از توسل بدعیِ نا جایز، میفرماید: «برای کسی شایسته نیست که خداوند را، جز با دعایی که او اجازه و بدان دستور داده است، بخواند و خداوند در آیهی دعایی زیر که توسل مشروع را بیان میکند، میفرماید:« وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَآئِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» الأعراف: ١٨٠ (برای خدا نامهایی نیکو است، پس او را با آن نامها بخوانید و کسانی که در نامهای او کجروی میکنند را رها سازید، بزودی کیفر آنچه میکردند را خواهند دید). «اعراف/»
1- امام ابوحنیفه میگوید: «مکروه است در دعا بگوییم: خداوندا! از تو بحق فلان کس، یا بحق پیامبران و رسولانت و یا بحق بیت الحرام و مشعر الحرام، میخواهم مشکلم را حل کنی ویا...» (ر. ک. به شرح العقیدة الطحاوی/234 و اتحاف السادة 2/285 و شرح الفقه الاکبر/198).
2- امام ابوحنیفه میگوید: برای کسی شایسته نیست خداوند را بجز با خود او(اسمها، صفات و همان روشی که مشروع قرار داده) بخواند و مکروه است که بگوید از تو میخواهم به تکیهگاههای عزتِ عرشت یا بحق مخلوقاتت...» [ التوسل والوسیلة ص82 , و نگاه کنید به: شرح الفقه الأکبرص198]
..امام ابوحنیفه رحمة الله در باب توسل به شدت احتیاط میکرد؛ تا جایی که توسل با الفاظ دو پهلویی را که احتمال صحیح و اشتباه در آنها وجود داشت، مکروه میدانست و از به کار بردن چنین الفاظی نهی میکرد، امام رحمة الله میفرماید: «مکروه میدانم که فردی در دعایش بگوید؛ از تو میخواهم که به تکیهگاههای عزت عرشت، یا بهحق مخلوقاتت،..» و دیگر سخنان نقل شده از او که در ادامهی بحث ذکر خواهیم نمود.
با این حال میبینیم بسیاری از منتسبان به مذهب حنفی، از عقیدهی امام ابوحنیفه منحرف شده و به توسل ناجایز و خود ساخته روی آوردهاند و هر کسی آنها را از این عمل ناروا منع و با آنها مخالفت کند، متهم، به دوست نداشتن اولیاء و انبیاء میشود.»
و این نظرات امام ابوحنیفه در باره ی توسل بود، حال چگونه ممکن است خود ایشان بر خلاف گفته های خویش عمل نماید، و خطاب به رسول خدا صلی الله علیه وسلم بگوید: "ای مالک من! خودت در فقر و نیاز و نداری، مرا شفاعت کن و به یاریم بشتاب"، قطعا ایشان از چنین سخنان باطلی مبرا هستند.
والله تعالی اعلم