" رد شبهات توسل به اموات " (8) ( ابوبکر چهره ی پیامبر را بعد از مرگشان بوسیده و به ایشان فرمود از ما پیش الله یاد کن )

الاعتصام

" رد شبهات توسل به اموات " (8) ( بررسی روایتی که می گویند : ابوبکر چهره ی پیامبر صلی الله علیه وسلم را بعد از مرگشان بوسیده و به ایشان فرمودند: از ما پیش پروردگار خود یاد کن و به خاطر داشته باش)


این روایت با این لفظ صحیح نیست! شما لازمست که به بررسی سند روایت بپردازید تا از صحت آن اطلاع حاصل کنید، چرا که بسیاری از مبتدعین برای رسیدن به عقاید فاسدشان یا اقدام به جعل روایت می کنند! و یا آنکه به روایات ضعیف استناد می کنند، در حالیکه بر طبق قواعد شرعی؛ روایات جعلی و ضعیف هیچ اعتباری ندارند و این یک امر مسلم است.


از طرفی متاسفانه بعضی از کتابهای اهل سنت خالی از روایات دروغ یا ضعیف نیستند ، برای همین علمای محدث اقدام به تخریج احادیث کتابهای اهل سنت کرده اند تا روایات ضعیف و صحیح را مشخص کنند و خواننده با اطمینان خاطر مطالعه نماید.


اما روایتی که شما ذکر کردید، دارای قسمتی اضافه است، یعنی قسمت :« از ما پیش پروردگار خود یاد کن و به خاطر داشته باش»!


در هیچیک از روایات صحیح این ماجرا بدینصورت وارد نشده است.


مثلا در کتاب بخاری که صحیح ترین کتاب بعد از قرآن کریم است، این روایت در چندین لفظ وارد شده است که در هیچیک از آن الفاظ عبارت «از ما پیش پروردگار خود یاد کن و به خاطر داشته باش» وارد نشده است!


در صحیح بخاری در قسمت: کتاب الجنائز، و مناقب، و مرض النبی، و کتاب الجمعة و فضایل ابوبکر صدیق، این روایت ذکر شده است و در همه ی آنها آن عبارت اضافی وجود ندارد!


عایشه ام المومنین رضی الله عنها روایت می کند که:


« أَقْبَلَ أَبُو بَکْرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَلَی فَرَسِهِ مِنْ مَسْکَنِهِ بِالسُّنْحِ حَتَّی نَزَلَ فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ فَلَمْ یُکَلِّمْ النَّاسَ حَتَّی دَخَلَ عَلَی عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا فَتَیَمَّمَ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ مُسَجًّی بِبُرْدِ حِبَرَةٍ فَکَشَفَ عَنْ وَجْهِهِ ثُمَّ أَکَبَّ عَلَیْهِ فَقَبَّلَهُ ثُمَّ بَکَی فَقَالَ بِأَبِی أَنْتَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ لَا یَجْمَعُ اللَّهُ عَلَیْکَ مَوْتَتَیْنِ أَمَّا الْمَوْتَةُ الَّتِی کُتِبَتْ عَلَیْکَ فَقَدْ مُتَّهَا» روایت بخاری


یعنی: ابوبکر وقتی خبر وفات پیامبر را شنید، از «سنح» (بیرون شهر مدینه) با اسبش شتابان آمد و بدون اینکه با کسی سخن بگوید، بلافاصله به حجرة عایشه رفت و روپوشی که چهره پیامبر با آن پوشیده بود را برداشت و بوسه‌ای بر صورتش زد و گریست؛ سپس گفت: پدر و مادرم فدایت باد؛ دو بار نخواهی مرد. مرگی که خدا در سرنوشت شما نوشته بود، همین است.


و در روایت دیگرعایشه می گوید: روز رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم  ابوبکر رضی الله عنه  سوار بر اسب بود و از محل سکونت خود در سنح به طرف مسجد می آمد. داخل مسجد رفت. عمر رضی الله عنه  مشغول سخنرانی بود. ابوبکر رضی الله عنه  بدون اینکه با کسی سخن بگوید، به خانه عایشه رفت. چادری بر روی رسول الله صلی الله علیه وسلم   انداخته بود، ابوبکر رضی الله عنه  چادر را از چهره ایشان برداشت و خود را به طرف چهره رسول الله صلی الله علیه وسلم   خم کرد و پیشانی رسول الله صلی الله علیه وسلم  را بوسید و گریست. و گفت: ای رسول خدا ! پدر و مادرم فدایت باد، در حال حیات و ممات پا ک و پاکیزه هستی، مرگی که باید به سراغت می آمد ، همین است و دوباره نخواهی مرد. (بخاری، نسائی، ابن حبان و بیهقی).


بنابراین بر طبق قواعد آن روایت مذکور در سوال معتبر نیست، و چون اعتباری ندارد لذا حجت نیست.


از طرفی اگر این روایت صحیح باشد که بتوان با استناد به آن توسل را ثابت نمود، پس چرا هیچیک از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم روزی بر سر قبر پیامبر صلی الله علیه وسلم حاضر نشدند که از او توسل جویند؟! و چرا هیچگاه آنها با پیامبر صلی الله علیه وسلم بعد از وفاتشان توسل نجستند، اگر آن روایت دلیلی بر جواز توسل نزد ابوبکر و صحابه رضی الله عنهم دارد، پس قاعدتا می بایست همواره و به استمرار به ایشان توسل می جستند! درحالیکه هیچگاه ثابت نشده است که یکی از اصحاب یا خلفا بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وسلم به ایشان توسل جسته باشند.


از طرفی بالفرض که ابوبکر صدیق رضی الله عنه فرموده باشد که: « از ما پیش پروردگار خود یاد کن و به خاطر داشته باش»، این معنای توسل نمیدهد.


و اصلا نیازی نیست تا پیامبر صلی الله علیه وسلم در مورد اصحابش نزد پروردگار ذکری کند، چرا که خداوند متعال خود بسیار عالمتر از پیامبر صلی الله علیه وسلم است نسبت به صحابه اش و نیازی به ذکر رسولش نیست.


چرا که خداوند متعال خود قبلا آنها را در کتاب عزیزش ذکر کرده است، مثلا در یکی از این آیاتی که خداوند از صحابه تمجید می کند و آنها را به نیکی ذکر می کند چنین است:


« وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» (توبه 100)


یعنی: پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نیز) از او خشنود شدند؛ و باغهایی از بهشت برای آنان فراهم ساخته، که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است پیروزی بزرگ!


و فرمودند: « لقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِیبًا» (فتح 18).


یعنی: خداوند از مؤمنانی - که در زیر آن درخت (شجرة الرضوان) با تو بیعت کردند- راضی و خشنود شد؛ خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود می‏دانست؛ از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزی نزدیکی بعنوان پاداش نصیب آنها فرمود؛


و فرمودند: « مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ» (فتح 29)


یعنی: محمّد فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می‏بینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را می‏طلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است.


پس خداوند متعال آنها را بسیار ذکر کرده است، لذا نیازی نیست تا ابوبکر رضی الله عنه از پیامبر صلی الله علیه وسلم بخواهد که آنها را نزد پروردگار یاد کند!


 


والله اعلم

 

نظر دهید