الاعتصام
خیر، در زمان محمّد با این که قبر انبیایی که قبل از محمّد بودند وجود داشته است، ولی حتی یک آیه در قرآن یافت نمی شود که در آن به مسلمین گفته شده باشد در زمین سیر نمایند و قبر انبیاء را زیارت نمایند، بلکه مؤمنین امر شده اند که در زمین سیر نمایند و عاقبت ستمگران را ببینند و عبرت بگیرند که مثلاً چگونه کاخ های آنها ویران شده است و چگونه اثری از آنان یافت نمی شود و همچنین امر شده اند که در زمین گردش نمایند و در مورد پیدایش بشر تحقیق نمایند و در زمین سیر کنند و به آسمان و زمین وکوه و دشت و دریا بنگرند و به قدرت پروردگار بیشتر پی ببرند، ولی حتی یک آیه درقرآن یافت نمی شود که در آن مؤمنین تشویق شده باشند به زیارت قبور انبیاء بروند، ولی آیاتی در وجوب حج خانه خدا وجود دارد و حتی سوره ای هم به نام حج وجود دارد که بر مستطیع واجب است به حج خانه خدا برود.
ابراهیم و قاسم از فرزندان رسول الله بودند که قبل از رحلت ایشان فوت نموده بودند، ولی پیامبر برای هیچ یک از آنها ضریحی و گنبد و بارگاهی نساخت و همچنین برای همسرش خدیجه که سال ها قبل از ایشان از دنیا رحلت نموده بود هیچ ضریحی و یا گنبد و بارگاهی نساخت، بلکه به امر خداوند با بت پرستی و قبر پرستی مبارزه می نمود.
در روایات اهل سنت و حتی در کتب شیعیان مانند وسائل الشیعة: کتاب الصلوة، ابواب: احکام الـمساکن آمده است که :
«... قال امیرالـمؤمنین: بعثنی رسول الله فی هدم القبور وکسر الصور». یعنی: «... علی گفت: رسول خدا، مرا مأمور نمود در خراب کردن قبرها و شکستن بت ها».
اگر دقت نماییم مشاهده می نماییم که در این روایت قبر در کنار بت ذکر شده است و در آن زمان ها قبرها بت شده بودند که علی به دستور رسول خدا مأمور می شود آنها را خراب نماید.
همچنین در [وسائل الشیعة: ابواب مکان الـمصلی] آورده اند:
«... قال النبی: لاتتخذوا قبری قبلة ولا مسجدا فإن الله لعن الیهود حیث اتخذوا قبور أنبیائهم مساجد».
یعنی: «... رسول خدا فرمود: قبر مرا قبله ای و مسجدی قرار ندهید؛ چون خداوند یهود را لعنت نمود به دلیل این که قبر انبیائشان را مساجد قرار دادند».
همچنین در [وسائل الشیعه: ابواب مکان الـمصلی] آورده اند:
«... أن رسول الله نهی أن یصلى علی قبره أو یقعد علیه أو یبنی علیه».
یعنی: «... رسول خدا نهی نمود که بر قبرش نماز بخوانند یا بر آن بنشینند یا بر آن بنا کنند».
در [صحیح البخاری: کتاب الصلوة] آورده اند:
«... عَنْ عَائِشَةَ أَنَّ أُمَّ حَبِیبَةَ وَأُمَّ سَلَمَةَ ذَکَرَتَا کَنِیسَةً رَأَیْنَهَا بِالْحَبَشَةِ فِیهَا تَصَاوِیرُ ، فَذَکَرَتَا لِلنَّبِىِّ فَقَالَ: إِنَّ أُولَئِکَ إِذَا کَانَ فِیهِمُ الرَّجُلُ الصَّالِحُ فَمَاتَ بَنَوْا عَلَى قَبْرِهِ مَسْجِدًا، وَصَوَّرُوا فِیهِ تِلْکَ الصُّوَرَ، فَأُولَئِکَ شِرَارُ الْخَلْقِ عِنْدَ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
یعنی: «... از عایشه نقل شده است که ام حبیبه و ام سلمه یاد نمودند از کنیسه ای که در حبشه دیده بودند که در آن تصاویری بود، پس آن را برای پیامبر ذکر نمودند. پیامبر فرمود: آنان قومی هستند که هرگاه بنده صالحی در میانشان فوت می کند بر قبرش مسجدی بنا می کنند و آن صورت ها را تصویر می نمایند. آنان بدترین مخلوقات نزد خدا در قیامت هستند».
در [وسائل الشیعة: ابواب احکام الـمساکن] از أبی عبدالله نقل نموده که فرمود:
«... عن أبی عبدالله قال: لا تبنوا علی القبور ولا تصوروا سقوف البیوت فإن رسول الله کره ذلک».
یعنی: «... ابی عبدالله (الصادق) فرمود: بر قبرها بنا نکنید و سقف خانه ها را تصویر نکشید، زیرا این چیزها را رسول خدا خوش نداشت».
در مسند زید بن علی بن الحسین در چگونگی غسل دادن پیامبر آورده اند:
«حدثنی زید بن علی عن أبیه عن جده عن علی قال: «لـما قبض رسول الله اختلف اصحابه أین یدفن؟ فقال علی : إن شئتم حدثتکم فقالوا: حدثنا، فقال سمعت رسول الله: یقول لعن الله الیهود والنصاری کما اتخذوا قبور أنبیائهم مساجد إنه لم یقبض نبی إلا دفن مکانه الذی قبض فیه..».
یعنی: «... (از علی نقل شده که) گفت: «هنگامی که رسول خدا رحلت نمود اصحاب اختلاف کردند که در کجا دفن شود؟ آنگاه علی گفت: اگر بخواهید برای شما نقل می کنم. گفتند: بگو. گفت: از رسول خدا شنیدم که میگفت خدا یهود و نصاری را لعت نمود که قبور انبیاءشان را مساجد قرار دادند هیچ پیغمبری از دنیا نرفت مگر اینکه در همان مکان که از دنیا رفته بود دفن شد»
در رد قبرپرستی، روایات زیادی وجود دارد که برای رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری می نماییم.
رسول خدا در همان مکانی که رحلت نمود دفن شد؛ یعنی در حجره عایشه او را دفن نمودند و تا عایشه زنده بود یعنی پنجاه سال، هیچ کس نیامد درب حجره او که در را باز کن می خواهیم قبر رسول خدا را زیارت نماییم. این بدعت ها در قرن های بعد به تدریج پیدا گردید؛ چون مسلمین با فرقه های مختلف از یهود و نصاری و گبران و مجوسان و بودائیان تماس گرفتند و در ممالک آنان مقابر فراعنه و شاهان از قبیل کورش و داریوش و اهرام مصر را دیدند، این کارها میانشان رواج گرفت و به نام بزرگان و شاهزادگان قبور زیاد شد؛ من جمله قبر شاهزاده حمزه، شاهزاده جعفر، شاهزاده جلال الدین، شاهزاده عبدالعظیم و غیره و متولیان و خدامان هم برای نفع خود هر چه توانستند به این کارها تشویق نمودند و دشمنان قرآن برای این کارهای بیهوده، جعل حدیث نمودند و فضیلت زیارت را بهتر از صد حج و یا هزار حج جلوه دادند و زیارت نامه نوشتند و غالیان و کذابان و جعالان و مفت خوران این اخبار را نشر دادند.
والله تعالی اعلم