" رد شبهات توسل به اموات " (17) ( بررسی داستان معروف معجزه ی یوسف علیه السلام , پیراهن و چشمان یعقوب علیه السلام )

الاعتصام

برخی از صوفیان و روافض می گویند در سوره یوسف آمده است که پیراهن یوسف را وقتى به روى صورت یعقوب انداختند چشم یعقوب بینا شد و آنها با توسل به پیراهن یوسف چشم یعقوب را بینا کردند !
 
پاسخ به این شبهه :
چرا با کلمات بازی می کنید ای روافض و ای صوفیان ؟ چرا مردم را فریب می دهید ؟ 
ما واقعا نمی دانیم باید بر این عقل و منطق صوفی و رافضی بخندیم یا گریه کنیم ؟! سبحان الله ! از معجزات انبیاء برای اثبات کفریات و شرکیات خود استفاده می کنند . اگر آن پیراهن شفا می داد در آن شهر افراد نابینای فراوانی بودند چرا برای بینایی آنها استفاده نشد ؟ چون که آن پیراهن معجزه ی یوسف علیه السلام بود .
 
ببینید عزیزان در آیه بدین صورت ذکر شده است :
 
اذْهَبُوا بِقَمیصی‏ هذا فَأَلْقُوهُ عَلی‏ وَجْهِ أَبی‏ یَأْتِ بَصیراً وَ أْتُونی‏ بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعینَ ( سوره ی یوسف / آیه 93 )
یعنی : " این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره ی پدرم بیفکنید , او بدین سبب بینا می شود ... "
 
سبحان الله در کجای این آیه ذکر شده است که آنها به پیراهن یوسف توسل کرده باشند و گفته باشند : خدایا به خاطر این پیراهن چشمان یعقوب را بینا کن ؟
 
در آیه به صراحت ذکر شده است که آن را بر چهره ی پدرم بیفکنید نگفته است که به این پیراهن توسل کنید و بگویید خدایا به خاطر این پیراهن چشمان یعقوب را بینا کن !! 
 
و این معجزه ی یوسف علیه السلام بود که برای وی رخ داد، و خداوند متعال که از چندین کیلومتر قبل از رسیدن قمیص به یعقوب علیه السلام بوی پیراهن یوسف علیه السلام را به مشامش رساند تا همّ و غمّ و اندوه که سبب از بین رفتن چشمانش شده بود از بین برود و شفا یابد، بنابراین قمیص یوسف علیه السلام بشارت و معجزه بود و شفا یافتن چشمان یعقوب علیه السلام به اذن خداوند متعال بود.
 
و دلیل بر اینکه این از معجزات یوسف علیه السلام بود ( همانطور که در بالا نیز به آن اشاره شد ) این است که بوی پیراهن یوسف را خداوند از چند صد کیلومتری به مشام یعقوب علیه السلام می رسید در حالیکه یک پیراهن معمولی چنین نیست .
 
لذا این معجزه الهی بوده است همچنان که عصاى موسى باعث شکافته شدن دریا شد.
 
دلیل بعدی اینکه یعقوب و یوسف علیهم السلام هر دو پیامبر بودند . اگر پیراهنی سبب شفا می شد پیراهن یعقوب برای خود او شفا می داد !
اگر پیراهن های انبیاء سبب شفا بودند یعقوب علیه السلام هم مانند یوسف علیه السلام پیامبر بودند چرا پیراهن شان شفا نمی داد ؟ نیازی به پیراهن یوسف علیه السلام نبود پیراهن خود را بر چهره ی خود می انداختند و چشمان شان شفا می یافت ! پس از این متوجه می شویم که این یک معجزه است که مختص یوسف علیه السلام است .
 
لذا نکته اى را که باید در این مورد در نظر داشت این است که هر پیراهنى باعث بینایى کسى نمى شود و فقط پیراهن یوسف بوده است که باعث بینایى یعقوب شده است. دیگر این که پیراهن یوسف باعث بینایی پدرش یعقوب شده و اگر آن پیراهن را به روى صورت کورهایى که در آن زمان بودند  مى انداختند آنها بینا نمى شدند و در تاریخ سراغ نداریم که نوشته شده باشد آن پیراهن باعث بینایى کورها در جامعه یوسف شده است زیرا 
آن معجزه ای بود که با بینایی چشمان یعقوب علیه السلام پایان یافت .
 
عصاى موسى که باعث شکافته شدن دریا شد و همچنین هنگامى که آن را به سنگ زد باعث فوران آب شد معجزه الهی بوده است وآن عصا در دست موسى باعث شد که دریا شکافته شود و یا از سنگ آب بیرون بیاید و اگر دست شخص دیگرى بود و آن را به دریا مى زد دریا شکافته نمى شد و اگر آن را به سنگ مى زد آب از سنگ بیرون نمى آمد بلکه خداوند اراده نمود که اگر موسى آن عصا را در هنگام فرار از فرعونیان به دریا بزند دریا شکافته شود و خشکى در دریا پدید آید. و همچنین اراده نمود که بعد از طلب آبى که موسى از خدا نمود به دستور خدا موسى عصایش را به سنگ بزند و چشمه هایى از آب ظاهر شود و چه بسا در حالت عادى موسى عصایش را اگر به دریا مى زد دریا شکافته نمى شد و یا اگر عصایش را به سنگ مى زد چشمه ها پدید نمى آمد و در مورد پیراهن یوسف نیز یک بار خداوند اراده نمود که به وسیله این پیراهن یعقوب را بینا گرداند و این معجزه الهی به وقوع پیوست ولذا اگر کسى خاصیتى براى پیراهنى و یا شیء دیگر قائل شود و بگوید آن پیراهن و یا آن شیء ذاتاً شفا مى دهد مشرک و بت پرست مى شود و به خدا افترا مى بندد.
 
لذا این یک معجزه بود و اصلا این ماجرا چه ارتباطی به توسل دارد ؟ سبحان الله ببینید عقل فاسد رافضی و صوفی از ماجرای یک معجزه توسل را استنباط می کند !!
در کجا ذکر شده است که خدایا به خاطر این پیراهن یعقوب را بینا کن ؟ در آیه ذکر شده است آن را بر چهره ی پدرم بیفکنید به سبب آن بینا می شود و این یک معجزه است اصلا استنباط توسل از این موضوع بسیار بسیار مضحک و ناخردانه است .
 
به هر حال از قدیم می گفتند : عاقلان را اشارتی کافیست و علامه آلبانی رحمه الله می گوید :
 
" ﻃﺎﻟﺐ ﺣﻖ(ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺍﺳﺖ) ﺑﺮﺍﯾﺶ ﯾﮏ ﺩﻟﯿﻞ ﻫﻢ ﮐﻔﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﻮﺍ ﻭ ﻫﻮﺱ ﺧﻮﺩﺵ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﻟﯿﻞ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺍﻭ ﺑﺤﺚ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺳﺨﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﭘﺬﯾﺮﺩ ... ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺟﺎﻫﻞ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﺍﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺳﺨﻦ ﺣﻖ ﻭ ﺩﻻﯾﻞ ﺭﻭﺷﻦ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﭘﺬﯾﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻮﺍ ﻭ ﻫﻮﺱ ﺧﻮﺩﺵ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺻﺤﯿﺢ ﻣﯽ ﭘﻨﺪﺍﺭﺩ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻫﯿﭻ ﺭﺍﻫﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ .
ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﻟﺒﺎﻧﯽ ﯾﮏ ﺟﻤﻠﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﺳﺖ لذا ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﻟﺒﺎﻧﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ :
 
" ﻃﺎﻟﺐ ﺍﻟﺤﻖ ﻳﻜﻔﻴﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﻬﻮﻯ ﻻ ﻳﻜﻔﻴﻪ ﺃﻟﻒ ﺩﻟﻴﻞ ﻭﺍﻟﺠﺎﻫﻞ ﻳُﻌﻠّﻢ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﻬﻮﻯ ﻟﻴﺲ ﻟﻨﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﺒﻴﻞ "
 
والله تعالی اعلم

 

نظر دهید