آیا بدفالی و شوم بد در اسلام تعریف شده است؟

الاعتصام

(سوال) دعای بد فالی در کتاب حصن المسلم به سند احمد 220/2 و... با حدیثی که شومی رادر اسب وزن وخانه میداند (به سند بخاری2858 و مسلم 2225 که در کتاب فتاوای علمای بلد الحرام در باب 1 و فصل 11 در فتوای حکم شوم دانستن منزل) ذکر شده در تعارض نیست؟

(جواب) هیچ تعارضی بین این دعا :

«اللَّهُمَّ لاَ طَیْرَ إِلاَّ طَیْرُکَ، وَلاَ خَیْرَ إِلاَّ خَیْرُکَ، وَلاَ إِلَهَ غَیْرُکَ».

(الهى! هیچگونه بدفالى اى وجود ندارد مگر آنچه تو بخواهى [فال بد زدن هیچ تأثیرى ندارد] و بجز خیر تو، هیچ چیزى وجود ندارد، و بجز تو معبود دیگرى «بحق» نیست).

(أحمد 2/220 وابن السنی شماره ى 292 وألبانی در کتاب: الأحادیث الصحیحة 3/54 شماره ى 1065 آن را صحـیـح دانستـه اسـت.)

با حدیث زیر وجود ندارد:

عَنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِی اللَّه عَنْهُمَا قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه وسلم یَقُولُ: «إِنَّمَا الشُّؤْمُ فِی ثَلاثَةٍ فِی الْفَرَسِ وَالْمَرْأَةِ وَالدَّارِ». (بخارى:2858)

عبد الله بن عمر رضی الله عنهما می گوید: شنیدم که نبی اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود: «بدیُمنی در سه چیز وجود دارد: اسب و زن و خانه».

 

و دعای فوق در حقیقت کفاره ی کسی است که به طیره (یعنی فال نیک و یا بدگرفتن از حرکات پرندگان) اعتقاد دارد است.( و دعای فوق باعث می شود تا گناه اعتقاد او به طیره پاک شود) و طیره شرک اصغر است ولی اگر آنرا فاعل بداند دچار شرک اکبر می شود.

«تطیر» یعنی فال نیک و یا بدگرفتن از حرکات پرندگان زیرا که این کار منافی با توحید بوده و شرک است. یا اصلاً پرنده‌ای در کار نباشد بلکه از بعضی حوادث و حرکات، ‌استدلال بکند که فلان کارم در آینده موفقیت آمیز و یا خلاف آن خواهد بود.

تَطَیُّر یکی از صفات مشرکین و دشمنان رسول الله صلی الله علیه وسلم  بوده‌. از اینرو عملی زشت و قبیح است. پیروان راستین پیامبران، هر خیر و شر را از جانب خدا و بر حسب قضا و قدر، و گاهی هم آنرا نتیجه اعمال نیک و بد خود می‌دانند. چنانکه خداوند می‌فرماید: « أَلا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِندَ اللّهُ»(اعراف 131)(یعنی: «آگاه باشید سرچشمه همه اینها، نزد خداست»)  و « قَالُوا طَائِرُکُمْ مَعَکُمْ»(یس 19)((رسولان) گفتند: «شومى شما از خودتان است») یعنی در حقیقت علت وقوع حوادث تلخ و یا اتفاقات خوب برای شما، رفتارخودتان است. و با اعمال بد و دشمنی با پیامبران و تکذیب آنان زمینه‌ی حوادث تلخ را برای خود مهیا می‌سازید.

و از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمود: «لاعَدوى، ولا طِیره ولا هامة ولا صفر» (بخاری ومسلم) وزاد مسلم: «ولا نوء ولا غول».

«واگیر دار بودن بیماری، و فال بدن زدن بوسیله‌ی پرندگان و منحوس و شوم پنداشتن برخی حشرات و ماه صفر را هیچکدام حقیقت ندارد. و در روایت مسلم اضافه بر موارد فوق آمده است که ستاره‌ی اقبال و وجود غول نیز واقعیت ندارد»

اینکه رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمود: «لا عدوى»، یعنی بیماری بنفس خود و بدون اراده‌ی الله تعالی واگیردار نمی‌شود. زیرا اهل جاهلیت معتقد بودند که بیماری بذات خود واگیردار است و به دیگران منتقل می‌شود. رسول الله صلی الله علیه وسلم  ‌با این فرمایش خود، ابطال چنین عقیده‌ای را اعلام فرمود.

اما فال نیک فقط در سخن نیک است و بس:

از انس روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمود: «لا عَدوى ولا طیرة ویعجبنی الفأل»‌ قالوا: وما الفأل؟ قال: «الکلمة الطّیبة». (بخاری ومسلم).

«واگیردار بودن بیماری و فال بد، حقیقت ندارد. البته فال نیک را می‌پسندم. گفتند: فال نیک چیست؟ فرمود: سخن نیک»

یعنی فال نیک، که برگرفته از سخن نیک باشد، مورد پسند من است. زیرا فال نیک زدن بیانگر گمان نیک (حسن ظن) بر خدا، و فال بد، بیانگر گمان بد (سوء ظن)، بر خدا می‌باشد که این امر مطلوب نیست (بعنوان مثال، در غزوه‌ی حدیبیه، وقتی سفیر مشرکین نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم  می‌آمد، ‌رسول الله صلی الله علیه وسلم  پرسید چه کسی می‌آید؟ گفتند: سهیل. فرمود: پس خداوند کار را سهل و آسان خواهد کرد).

و ابوداود بسند صحیح از عقبه بن عامر، روایت کرده ‌است که از رسول الله صلی الله علیه وسلم ، در مورد فال پرسیدند: فرمود: بهترین نوع آن، فال نیک است. و افزود که فال نباید مسلمان را از کاری که اراده کرده باز بدارد. اگر شما با چیزی مواجه شدید که برایتان ناپسند بود. این دعا را بخوانید: «اللَّهم لا یأتی بالحسنات إلا أنتَ ولا یَدفَعُ السِّیئات إلا أنتَ ولا حول ولا قُوَّه إلا بک». «بار الها! حسنات را فقط تو می‌آوری و از بدیها فقط تو نجات می‌دهی و هیچ حول و قوه‌ای جز از جانب تو وجود ندارد»

در حدیث فوق که ابوداود روایت کرده است؛«الطیرة» عام است شامل هر نوع فال می‌شود. از اینرو رسول الله صلی الله علیه وسلم  فال نیک بوسیله‌ی کلام نیک را از آن مستثنی کرد. و «لا ترد مسلماً» خبر است ولی متضمن نهی می‌باشد. یعنی نباید مسلمان با تأثر از فال،‌ از ادامه‌ی کار و یا راهش صرف نظر کند.سپس دعائی را راهنمایی فرمود تا اگر کسی در دل احساس وسوسه و تردید نمود، آنرا بخواند تا از قلبش اثر فال بد دور شود.

همچنین ابوداود،‌ حدیث مرفوعی ابن مسعود رضی الله عنه نقل کرده‌است که رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمود:‌ «الطِّیرة شِرکٌ، الطِّیرة شرکٌ وما مِنّا إلا… ولکنَّ الله یُذهبُه بالتّوکّل». (صححه الترمذی وجعل آخره من قول ابن مسعود).

یعنی فال بد زدن شرک است. و اینرا دوبار تکرار کرد. سپس افزود هیچ کس از ما چنین نیست که گاهی در دلش گمانی نگذرد ولی خداوند، اینطور چیزها را با توکل بر او، از بین می‌برد.

«الطیرة شرک» یعنی شرک اصغر است «وما منا إلا» یعنی این چیزها در قلب همه بوجود می‌آید، ولی وقتی به پروردگارش توکل نماید. اینها برطرف می‌شود

در مسند احمد حدیث ابن عمر ذکر شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمود: «‌مَن رَدَّته الطِّیرة عن حاجته فقد أشرک» قالوا: فما کفَّارة ذلک؟ قال: أن تقول: اللَّهم لا خیر إلا خِیرک ولا طیر إلا طیرُک ولا إله غیرُک».

«هر کسی که فال بد او را از ادامه‌ی کارش باز بدارد، او شرک ورزیده است. گفتند: کفاره‌ی این گناه چیست؟ فرمود: بگو: بارالها! خیری بجز خیر تو، و فالی بجز فال تو، و خدائی جز تو وجود ندارد».

و همچنین احمد از حدیث فضل بن عباس روایت کرده‌است: «إنما الطیرة‌ ما أمضاک, أو ردّک».

«من ردته» بیانگر یک قانون کلی است. یعنی فال بد، وقتی شرک محسوب می‌شود که انسان را از ادامه‌ی مسیرش باز بدارد.

«اللهم لا خیر» درس توکل است یعنی بار الها هیچ اتفاقی نمی‌افتد مگر آنچه شما فیصله نموده‌اید و در تقدیر من نوشته‌اید. و علم غیب را فقط الله می‌داند نه کسی دیگر.

 

اما حال با توجه به مطالب ذکر شده در مورد شوم یا فال بد یا بدیمنی، حدیثی که شوم را در اسب و زن و منزل می داند به چه معناست؟

امام نووی رحمه الله در شرح حدیث فوق می گوید:" منظور از شوم منزل در حقیقت به معنای داشتن همسایه ی بد و فراغ نبودن یا تنگ بودن محل سکونت است و منظور از شوم بودن زن یعنی نازا بودن و در امان نبودن از زبان اوست و منظور از اسب یعنی اینکه نتوان با اسب به میدان کازار و جنگ رفت و نیز گفته شده اسبی است که از حرکت باز ایستد (و تکان نخورد) و یا گران شدن قیمتش است. (شرح النووی على مسلم).

یعنی اینکه؛ در حقیقت بد شومی منزل و اسب و یا زن به سبب رسیدن ضررهایی از جانب آنهاست اما در ذات خود دارای ضرر نیستند بلکه به سبب یکی از اسباب که الله تعالی در آنها قرار داده است، انسان از آنها منفعت زیادی نمی برد و بلکه گاها متضرر می شود.

بنابراین قاعده کلی نقض نشده است و آن اینست که؛ هیچ چیز دارای خیر و شر نیست جز به اذن الله تعالی، و هرگونه طیره یا بدشومی یا بدیمنی شرک است و حرام می باشد و زن یا اسب یا منزل در ذات خود شوم نیستند بلکه همانطور که گفته شد منظور از بد یمنی در آنها به سبب زیانی بود که الله تعالی در بعضی از آنها نهاده بطوری که منفعت زیادی به غیر خود نمی رسانند. والله اعلم

و بر همین اساس امام ابن قیم رحمه الله می فرماید:" هرکسی که معتقد باشد به اینکه رسول الله صلی الله علیه وسلم شوم و طیره را به شیئی از اشیاء نسبت داده اند بگونه ایکه آن شیء در ذات خود ( در ضرر رساندن یا نفع رساندن) موثر است، پس براستی که بزرگترین افترا را بر الله و رسولش بسته است و در گمراهی بسیار دوری بسر می برد

 

"مفتاح دار السعادة 2/258"


 
والله اعلم

نظر دهید