الاعتصام
(سوال) صوفی ها برای اثبات رقص و سماع خود به داستان ابوبکر صدیق رضی الله عنه در غزوه ی تبوک اشاره می کنند . این داستان چه بوده است و آیا این استلال صحیح است ؟
(جواب) شرایط جنگ تبوک از لحاظ کثرت دشمن و دوری مسافت بهگونهای بود که رسولخدا صلی الله علیه وسلم را بر آن داشت تا از مسلمانان بخواهند که از داشتههای مالی خود در این جنگ مایه بگذارند و از جانب خدا وعده دادند که هر کس مال و ثروتش را در این جنگ هزینه نماید، اجر و پاداش وافری خواهد یافت. هر کس به اندازهی توانش در این جنگ مایه گذاشت؛ عثمان رضی الله عنه گوی سبقت را در تجهیز لشکر اسلام ربود و بیش از همه کمک مالی نمود. "السیرة النبویة فی ضوء المصادر الأصلیة" ص615.
عمر بن خطاب رضی الله عنه نیمی از ثروتش را برای این جنگ انفاق نمود و در عین حال گمان میکرد که خواهد توانست در این امر از ابوبکر رضی الله عنه پیشی بگیرد.
عمر ابن خطاب رضی الله عنه می گوید: « أمرنا رسول الله صلى الله علیه وسلم یوما أن نتصدق فوافق ذلک مالا عندی فقلت الیوم أسبق أبا بکر إن سبقته یوما فجئت بنصف مالی فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم ما أبقیت لأهلک قلت مثله قال وأتى أبو بکر رضی الله عنه بکل ما عنده فقال له رسول الله صلى الله علیه وسلم ما أبقیت لأهلک قال أبقیت لهم الله ورسوله قلت لا أسابقک إلى شیء أبدا». سنن ابوداود، کتاب الزکاة، ج 2، ص 312 – 313، شماره حدیث: 1678. و در سنن الترمذی؛ حدیث شماره (3675) و گفته: حسن صحیح. و در : سنن الدارمی؛ کتاب الزکاة، حدیث شماره (1660).
یعنی: «روزی رسولخدا صلی الله علیه وسلم به ما امر فرمودند که از دارایی خود، (برای تجهیز لشکر اسلام) مایه بگذاریم؛ آن روز با خود گفتم: اگر امروز بر ابوبکر رضی الله عنه سبقت بگیرم، از او پیش افتادهام. بنابراین نصف ثروتم را به حضور رسولخدا صلی الله علیه وسلم آوردم. رسولخدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: «برای خانوادهات چه گذاشتهای؟» عرض کردم: همینقدر که به اینجا آوردهام. ابوبکر رضی الله عنه تمام داراییش را آورده بود؛ رسولخدا صلی الله علیه وسلم به او فرمودند: «برای خانوادهات چه گذاشتهای؟» ابوبکر رضی الله عنه گفت: «خدا و رسولش را برای آنان گذاشتهام.» آنجا بود که گفتم: من هرگز نمیتوانم در انجام نیکیها بر تو سبقت بگیرم».
شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می گوید: «کار عمر رضی الله عنه نوعی رقابت در انجام نیکیها است که مباح میباشد. اما نکتهی قابل توجه در این ماجرا، این است که ابوبکر رضی الله عنه بدون نظرداشت تنافس و رقابت در نیکیها و صرفاً به رضای خدای متعال، تمام ثروتش را در راه خدا بذل و بخشش نمود». الفتاوی ابنتیمیة (10/72،73).
اما امام نووی رحمه الله حدیث فوق الذکر را در کتاب "المجموع" (6/236) صحیح دانسته، و علامه البانی در تخریج کتاب مشکاة المصابیح (5976) گفته: اسناد آن حسن است. و در صحیح الترمذی (3675) و صحیح أبی داود (1678) گفته: حدیث حسن است.
البته بعضی از علما مانند امام ابن حزم در " المحلى" (8/15) و حافظ ابن حجر در " فتح الباری" (3/347) بر یکی از راویان حدیث فوق بنام «هشام بن سعد» ایراد گرفته اند و حافظ ابن حجر در مورد وی گفته: او فرد صدوقی است ولی از ناحیه حفظ بر او ایراد گرفته اند، و ابن حزم گفته: او ضعیف است.
اما درکل بنظر می رسد که حدیث مقبول است، همانگونه که علامه البانی حدیث را حسن دانسته اند.
ولی باید درنظر داشت که الفاظ حدیث همانست که در فوق ذکر شد؛ و دارای اضافه دیگری نیست، و در هیچیک از کتابهای حدیثی جمله: (پیغمبر صلی الله علیه وسلم میفرماید که فرق بین عمر و ابوبکر رضی الله عنه در همین است. در همین وقت جبریل علیه السلام به نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم می آید و میفرماید که الله تعالی برای ابوبکر رضی الله عنه سلام میفرستد از شنیدن این ابوبکر رضی الله عنه بسیار خوش میشود بعضاً جبریل علیه السلام دوباره می آید و میگوید که الله تعالی به ابوبکر میگوید یا ابوبکر آیا راضی شدی؟ با شنیدن این خبر ابوبکر رضی الله عنه به وجد می آید که الله تعالی از من رضایتم را میپرسد و بدور خود میچرخد و میگوید که من راضی ام) نیامده است؟! این حدیث را تنها ابوداود و ترمذی و دارمی روایت کرده اند و در هر سه کتاب، حدیث با الفاظ زیر آمده است:
در سنن ترمذی: « امَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنْ نَتَصَدَّقَ فَوَافَقَ ذَلِکَ عِنْدِی مَالًا فَقُلْتُ الْیَوْمَ أَسْبِقُ أَبَا بَکْرٍ إِنْ سَبَقْتُهُ یَوْمًا قَالَ فَجِئْتُ بِنِصْفِ مَالِی فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَا أَبْقَیْتَ لِأَهْلِکَ قُلْتُ مِثْلَهُ وَأَتَى أَبُو بَکْرٍ بِکُلِّ مَا عِنْدَهُ فَقَالَ یَا أَبَا بَکْرٍ مَا أَبْقَیْتَ لِأَهْلِکَ قَالَ أَبْقَیْتُ لَهُمْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ قُلْتُ وَاللَّهِ لَا أَسْبِقُهُ إِلَى شَیْءٍ أَبَدًا».
در سنن ابوداود: «أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَوْمًا أَنْ نَتَصَدَّقَ فَوَافَقَ ذَلِکَ مَالًا عِنْدِی فَقُلْتُ الْیَوْمَ أَسْبِقُ أَبَا بَکْرٍ إِنْ سَبَقْتُهُ یَوْمًا فَجِئْتُ بِنِصْفِ مَالِی فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَا أَبْقَیْتَ لِأَهْلِکَ قُلْتُ مِثْلَهُ قَالَ وَأَتَى أَبُو بَکْرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ بِکُلِّ مَا عِنْدَهُ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَا أَبْقَیْتَ لِأَهْلِکَ قَالَ أَبْقَیْتُ لَهُمْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ قُلْتُ لَا أُسَابِقُکَ إِلَى شَیْءٍ أَبَدًا».
در سنن دارمی: « أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنْ نَتَصَدَّقَ فَوَافَقَ ذَلِکَ مَالًا عِنْدِی فَقُلْتُ الْیَوْمَ أَسْبِقُ أَبَا بَکْرٍ إِنْ سَبَقْتُهُ یَوْمًا فَجِئْتُ بِنِصْفِ مَالِی فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَا أَبْقَیْتَ لِأَهْلِکَ قُلْتُ مِثْلَهُ قَالَ فَأَتَى أَبُو بَکْرٍ بِکُلِّ مَا عِنْدَهُ فَقَالَ یَا أَبَا بَکْرٍ مَا أَبْقَیْتَ لِأَهْلِکَ فَقَالَ أَبْقَیْتُ لَهُمْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقُلْتُ لَا أُسَابِقُکَ إِلَى شَیْءٍ أَبَدًا».
همانطور که مشاهده می شود هر سه لفظ حدیث – که تنها الفاظ حدیث هستند – مشابه هم هستند، و اضافه ای ندارد که بر طبق آن: ابوبکر صدیق رضی الله عنه بخاطر دریافت مژده رضایت الله تعالی از خوشحالی به دور خود چرخیده باشد! و کسانی که این قسمت را بر حدیث اضافه کرده اند هیچ برهانی ندارند و سخن آنها باطل و نامعتبر است و ارزش علمی ندارد، از اینرو استناد به آن قسمت اضافه که در هیچیک از الفاظ حدیث نیامده، استناد به باطل و پوچ است که هیچ ارزشی ندارد.
از طرفی حتی اگر آن قسمت اضافه ای را که صوفیه به اصل حدیث اضافه کرده اند حقیقت داشته باشد باز نمی تواند دلیلی بر بدعت رقص (سماع) آنها باشد، زیرا روش و هدف از رقص آنها ربطی به این ماجرا ندارد، و آنها به قول خود در این رقص قصد قربت الی الله دارند و حالت جذبه و ازخویشتن رفتن یکی از اهداف این رقص است، درحالیکه ابوبکر صدیق رضی الله عنه – اگر بالفرض از خوشحالی دور خود چرخیده باشد – باز هدف وی تقرب الی الله یا رسیدن به حالت جذبه و از خویش رفتن نبوده! چرا که اگر رقصیدن برای رسیدن به جذبه یا خشنودی خدا جایز می بود پس بایستی پیامبر صلی الله علیه وسلم هرگاه مژده ای به اصحابش می داد آنها را امر به چرخیدن می کرد! درحالیکه پیامبر صلی الله علیه وسلم یارانش را آموخته بود که در هنگام دریافت نعمت سجده شکر ببرند و خدای خویش را با سجده بردن سپاس گویند ولی هرگز اصحابش را نیاموخته بود که در هنگام خوشحالی یا دریافت نعمت دور خود بچرخید! ولی ما مشاهده می کنیم که بعضی از رقاصان صوفیه گمراه برای مدت زیادی دور خود می رقصند و حتی گاها همراه با موسیقی و اشعار کفرآمیز نیز همراه است، حال یکی دو دور چرخیدن دور خود برای ابراز خوشحالی کجا و رقص سمای صوفیه کجا؟!
و تازه اگر ابوبکر دور خود چرخیده باشد؟! بدان خاطر بوده که از سوی جبرئیل و پیامبر صلی الله علیه وسلم خبر خوشی شنیده، ولی آیا صوفیه هم این چنین خبرهایی را از اعلام رضایت خدا شنیده اند که دور خود می چرخند؟!
متاسفانه صوفیه مبتدع برای توجیه بدعتها و شرکهای خود به روایات دروغین یا ضعیف و یا داستانهای واهی و جعلی استناد می کنند، درحالیکه روایات صحیح، مذهب باطل آنها را تایید نمی کند.
والله اعلم