الاعتصام
(سوال) آیا در عقیده ی اهل سنت؛ خدا خالق افعال ما انسانها است؟ یا ما خود خالق کارهایمان هستیم؟
(جواب) بر طبق عقیده ی اهل سنت: خداوند متعال خالق افعال خود و مخلوقینش است، یعنی خالق افعال مخلوقین (چه شر و چه نیک) می باشد. پس خداوند متعال هم افعال نیک و هم افعال شر بندگانش را خلق می کند و او فاعل اصلی است، ولی بهتر است بگوییم: خداوند خالق افعال خود و مخلوقاتش است.
اما نقش مخلوقین در افعال خودشان چیست؟
مخلوقین افعال خود را کسب می کنند ولی خالق افعالشان نیستند، بعبارتی خداوند متعال خالق افعال انسانها و تمام مخلوقین است ولی خود انسانها و مخلوقین کسب کننده ی آن افعال هستند.
این مباحث تقریبا داخل در قضیه ی قضا و قدر می باشد، خداوند متعال انسانها را مختار آفریده است تا بر اساس اختیار خود از بین دو راه شر و نیک، یکی را انتخاب کنند، بعد هر یک را که انتخاب نمود – چنانکه الله تعالی اراده کنند- آن راه را برای مخلوقش هموار می کنند و برایش خلق می کند. مثلا تصور کنید که یک شخص مختار است تا در بین نماز خواندن و زنا کردن یکی را انتخاب نماید! می دانیم که زنا کردن کار شری است و خداوند از آن خشنود نیست، اما نماز خواندن فعل مشروع و مطلوبی است که اجر و ثواب دارد و موجب خشنودی خداوند متعال است، پس خداوند متعال قطعا چنین می پسندد که آن شخص از زنا دور شود نمازش را بخواند، اما به هر حال خداوند متعال چنین تقدیر کرده تا بنده اش مختار باشد و اگر احیانا هر کدام از آن دو عمل را برگزید، آنرا برایش خلق کند، یعنی هم فعل نماز و هم فعل زنا را برای بنده اش خلق می کند، هر چند می پسندد که بنده اش نماز را برگزیند. اما با توجه به اینکه خدا خودش انسان را مختار آفریده، پس اگر احیانا زنا را انتخاب کرد باز آن فعل را برایش خلق می کند.
این امر به دو اصطلاح زیر مربوط می شود، شما باید این دو اصطلاح را کاملا فهم کنید:
خداوند متعال اراده می کند، بعد افعال مخلوقین را خلق می کند. و ارداه ی الله تعالی دو قسم است:
1- اراده ی شرعی
2- اراده ی کونی
اراده ی شرعی: یعنی مثلا انسان بر انجام کار نیک و خوبی تصمیم می گیرد و قصد انجام آن فعل نیک را دارد، الله تعالی نیز از انجام آن فعل خشنود است و اراده می کند تا آن فعل را برای بنده اش خلق کند. (مگر حکمتی در کار باشد که فعل بنده به سرانجام نرسد).
اراده ی کونی: یعنی مثلا انسان تصمیم بر انجام کار شری می کند، و قصد می کند تا فعل شری را انجام دهد، خداوند متعال از انجام آن فعل توسط بنده اش ناخشنود است، ولی با این وجود چون سنت الهی بر این بوده که بندگانش مختار باشند، خداوند متعال اراده می کند و آن فعل شر را برایش خلق می متند. (مگر حکمتی در کار باشد که فعل بنده به سرانجام نرسد).
و لذا می بینیم که بعضی از انسانها کفر می ورزند با وجود آنکه خدا از آن ناخشنود است، ولی چون آن بنده با اختیار خود راه کفر را برگزیده و برای رسیدن به آن تلاش نموده، پس باید جوابگوی اعمال اکتسابی خود باشد.
پس خداوند متعال چون انسانها را مختار آفریده، بنابراین هر دو افعال شر و نیکش را برایش می آفریند، تا او اگر احیانا خواست که فعل شری انجام دهد، در انجام آن عاجز نباشد، ولی چون انسان فعل شر و یا نیک خود را کسب می کند، و خودش برای انجام آن تصمیم گرفته است، بنابراین بایستی منتظر عواقب خوب یا بد اعمالش نیز باشد، او به اختیار خود راه شر یا نیک را برگزیده و برای رسیدن به آن اعمال تلاش کرده است، ولی خداوند متعال برای هر دو دسته از انسانها، افعالشان را خلق می کند، و اینگونه نیست که خدا فقط خلق کننده ی افعال نیک باشد ولی افعال شر را کسی دیگر خلق کند! و این با توحید (ربوبیت) منافات دارد.
اما دلیل این امر چیست؟
دلیل خلق در فعل خودش این آیه است: «إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ» (الأعراف: 54) به راستی پروردگار شما کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز خلق کرد. و دلیل خلق در افعال بندگانش، این آیه است: « ذَلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ» (انعام 102).
یعنی: این است پروردگار شما! هیچ معبودى جز او نیست؛ آفریدگار همه چیز است؛
و می فرماید: « قُلِ اللّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» (رعد 16).
یعنی: بگو: «الله آفریدگار هرچیزی است» از همه اشیای موجود در دنیا و آخرت؛ بی هیچ فرقی میان یک چیز با چیز دیگری؛ و اوست یکتا و پیروز!»
و نیز این آیه که می فرماید: (وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ) (الصافات:96) (معنی): «خداوند شما و هر آنچه انجام می دهید را خلق نموده است.» و دلیل اینکه او خالق افعال بندگانش می باشد این است که، فعل بنده از روی اراده و قدرت صادر می شود، و خلق کننده اراده و قدرت بنده، خداوند است.
اهل سنت و جماعت با این آیه استدلال میکنند بر اینکه «افعال»، آفریده خدای عزوجل است ولی اکتساب آنها از بندگان میباشد و این عقیده، ابطالکننده مذهب «قدریه» و مذهب «جبریه» است.
و چندین آیه ی دیگر در این مورد وارد شده که می فرمایند: «اللّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ» یعنی: خداوند خالق هر چیزی است. و این نشانگر عمومیت است، یعنی شما به لفظ "کُل شیء" بنگرید و ببینید که چه چیزی را در بر می گیرد؟ این لفظ شامل هر چیزی جز ذات پاک الله تعالی و صفاتش می باشد، و بقیه ی مخلوقین – هم ذاتشان و هم صفاتشان و هم افعالشان و هم سخنان و اقوالشان – همه و همه مخلوق هستند، پس انسان مخلوق است، صفت او نیز از قبیل کلامش مخلوق است، اعمال او نیز – چه شر و چه نیک- مخلوق هستند و غیره.. همه و همه مخلوق هستند بجز ذات پاک الله تعالی که او خالق مخلوقین و افعال و صفات آنها می باشد.
ولی باید توجه داشت که کلام خدا مخلوق نیست، چون کلام، صفت متکلم است، و خداوند با نام ها و صفاتش اول و ازلی است و قبل از او چیزی نبوده است. استدلال معتزله به این آیه و امثال آن مبنی بر این که کلام خدا مخلوق است از بزرگ ترین جهالت هاست. چون خداوند همیشه و همواره با نام ها و صفاتش بوده است و هیچ صفتی از صفاتش حادث نیست که بعدا پدید آمده باشد و هیچ گاه صفت او تعطیل نمی شود.
توصیه ی ما اینست تا کتابهای علمای سلف این امت را مطالعه فرمایید، زیرا:
فکل خیر فی اتباع سلف * و کل شر فی ابتداع من خلف
یعنی خیر و نیکی شما در پیروی از علما و پیشینیان شما است و گرفتاری و شر شما در دنباله روی و تبعیت کسانی است که پس از شما می ایند.
والله تعالی اعلم