با توجه به اینکه قرآن کتابی مبین و روشن است آیا نیازی به تفسیر و کتابهای تفاسیر است؟

الاعتصام

(سوال) با توجه به اینکه قرآن کتابی مبین و روشن است آیا نیازی به تفسیر و کتابهای تفاسیر است؟

(جواب) تفسیر عبارتست از توضیحاتی بیشتر برای کسانی که با بعضی از الفاظ مشکل یا مجمل قرآن آشنا نیستند، و نیز تفسیر به بیان شأن نزول آیات و تاریخ نزول آن می پردازد تا خواننده بداند که مثلا فلان کلمه قرآن به چه معناست و فلان آیه در شأن چه کسی و در چه تاریخی نازل شده و یا سبب نزول آن آیه چه بوده است؟ و یا فلان آیه یا سوره در مکه نازل شده و فلان در مدینه.. که هرکدام از این معلومات کمک بهتری در فهم آیات می کند.

و گاهی مفسران آیاتی از قرآن را که به هم ربط دارند را برای خواننده ذکر می کنند، مثلا می گویند که این آیه با فلان آیه از سوره فلان مرتبط است و یا می گویند که مثلا این داستان که در این سوره ذکر شده در فلان سوره مفصلتر بیان شده و آنرا بر اساس آیات سوره دیگر بیشتر روشن و شرح می دهد، درحالیکه یک نفر عامی ممکن است از وجود دیگر آیات و ارتباط آنها مطلع نباشد.

و گاهی مفسران احادیثی را از پیامبر صلی الله علیه وسلم در تفسیر آیه ای نقل می کنند، مثلا بیان می کنند که پیامبر صلی الله علیه وسلم در مورد فلان آیه فلان چیز فرمود.

بعضی از مفسران برای تفسیر از خود قرآن استفاده می کنند؛ یعنی آیه ای از قرآن را با آیه ای دیگر شرح می دهند. و بعضی از مفسران آیات قرآن را بر طبق احادیث تفسیر می کنند، یعنی برای تفسیر یک آیه از قرآن روایتی را ذکر می کنند تا خواننده بداند که مثلا پیامبر صلی الله علیه وسلم یا فلان صحابی در مورد این آیه چنین سخنی داشته است، ولی متاسفانه بعضی از این روایات یا ضعیف هستند یا دروغ! پس بر خواننده هوشیار لازم است از صحت آن روایات اطلاع حاصل کند. بعضی از مفسران از طریق عقل و رای و برداشت خود به تفسیر آیات می پردازند، که این نوع تفسیر زیاد قابل اعتماد نیست اما بطور کلی مطرود نیست و اهل علم باید اینگونه تفاسیر را بخوانند.

و بعضی از مفسران؛ بر اساس زبان و قواعد دستوری و نگارشی ادبیات عرب به تفسیر آیات می پردازند، و کلمه به کلمه قرآن را شرح و بسط می دهند و ریشه آنها را و نقش هر کلمه در جمله را بیان می کنند، و سپس معانی هر کلمه را در زبان عرب ذکر می کنند، همانگونه که مثلا در زبان فارسی؛ بعضی از محققین و متخصصین فرهنگ لغتنامه برای کلمات فارسی تصنیف کرده اند، و مثلا می گویند که کلمه کتاب از کتب آمده به معنای نوشتن و تحریر کردن و نقش بستن است..

البته گاهی اوقات افرادی، قرآن را طوری تفسیر می کنند که در تایید مذهب و عقیده شان شود و خواننده را به سمت اهداف خود سوق دهند.

پس تفسیر قرآن مزایای زیادی دارد، و هدف از علم «تفسیر قرآن» چیزی جز فهم و تدبر بیشتر در آیات خدا نیست، وگرنه قرآن بدون تفسیر هم قابل فهم و درک است، و این سخن برخی‌ از فرقه‌ها که‌ می‌گویند: «فهم‌ معنای‌ قرآن‌ جز به‌ تفسیر امام‌ ممکن‌ نیست» سخن نادرستی و باطلی است، چرا که خدیا متعال خود صراحتا می فرماید: « وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ» (قمر 17). یعنی: ما قرآن را براى تذکّر آسان ساختیم؛ آیا کسى هست که متذکّر شود؟!

بنابراین یک فرد عامی که سواد خواندن قرآن را داشته باشد می تواند به یک ترجمه درست و مورد اعتماد مراجعه کند و کلام خدا را بخواند، وهرگاه در مورد آیه ای خواست بیشتر بداند می تواند به یک کتاب تفسیر معتمد مراجعه کنید.

پس برای کسانی که می خواهند بیشتر در آیات خدا تدبر و تامل نمایند، کتب تفسیر راه حل خوبی است، و لذا در تعریف تفسیر گفته‌اند: تفسیر علم فهم قرآن و بیان معانی، و استخراج احکام و حکمتهای آن است.

اما به هرحال مفسرین معصوم نیستند و ممکن است اشتباه کنند، مگر یک مفسر و آنهم پیامبر صلی الله علیه وسلم است.

حال ما در بین این همه تفسیر به چه کتابی بیشتر اعتماد کنیم؟

پاسخ اینست که به تفسیر خود قرآن یا تفسیر پیامبر صلی الله علیه وسلم یا تفسیر شاگردان مدرسه نبوی اعتماد کنیم. یعنی تفاسیری را بخوانیم که از خود آیات قرآن برای شرح بیشتر آیات دیگر آن استفاده کرده باشد و یا از تفاسیری استفاده کنیم که برای تفسیر آیه ای از قرآن، حدیث صحیحی را ذکر کرده باشد، و یا از برداشت و فهم شاگردان مکتب نبوی (صحابه رضی الله عنهم) استفاده کنیم زیرا صحابه بیست و سه سال در خدمت پیامبر صلی الله علیه وسلم درس شریعت و قرآن آموختند و شاهد نزول وحی بودند و با شان نزول آیات آشنایی دارند، و خداوند متعال در مورد پیروی از آنها می فرماید: « وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ». (توبه 100).

یعنی: و پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و کسانى که با نیکوکارى از آنان پیروى کردند خدا از ایشان خشنود و آنان [نیز] از او خشنودند و براى آنان باغهایى آماده کرده که از زیر [درختان] آن نهرها روان است همیشه در آن جاودانهاند این است همان کامیابى بزرگ.

در این آیه کسانیکه از سابقین پیروی می کنند به بهشت وعده داده شده اند، بنابراین تبعیت از آنها در دین و احکام مایه ی هدایت انسانهاست، لذا یکی از بهترین تفسیرها آنست که از فهم و برداشت سابقین یعنی صحابه و کسانیکه بر منهج آنها قرار گرفته اند استفاده شود و این راهی مطمئن است زیرا الله به دنباله روان آنها در احسان وعده بهشت داده است.

رسول‌الله صلی الله علیه وسلم قرآن را به خوبی فهم و درک می‌کرد، و وظیفه داشت آن را برای یارانش بفهماند، صحابه‌ی بزرگوار هم قرآن را می‌فهمیدند، چرا که به زبان آنها بود. اما با وجود این از حیث درجات فهم با هم متفاوت بودند و به هر تقدیر برای فهم آن نیاز به منابعی داشتند که به آنها رجوع کرده، درجه‌ی فهم خود را افزایش دهند.

مهمترین منابع برای مراجعه‌ی صحابه عبارت بود از:

1- قرآن کریم

در قرآن آیات بسیاری وجود دارد که با آیات دیگر قابل تفسیر است مثلا «آیات مطلق و عام بوسیله‌ی آیات مقید و خاص تفسیر می‌شوند.

2- رسول‌اکرم صلی الله علیه وسلم

اگر مشکلی برای فهم قرآن برای صحابه پیش می‌آمد به پیامبر صلی الله علیه وسلم مراجعه می‌کردند، مثل آیه‌ی: « الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ». (انعام/ 82) یعنی: «کسانى که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالودهاند، آنان راست ایمنى و ایشان راهیافتگانند».

که ابن مسعود رضی الله عنه می‌گوید: چون این آیه نازل شد، فهم آن بر مردم دشوار گشت، و مردم گفتند: هیچ کس وجود ندارد که به خود ظلم نکند، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: منظور از ظلم، ظلمی نیست که مورد نظر شماست، بلکه منظور از آن شرک به خدا می‌باشد. بخاری: تفسیر القرآن ح: 4263.

3- اجتهاد

اگر جواب خود را در قرآن و در گفته‌های رسول‌اکرم صلی الله علیه وسلم نمی‌یافتند، اجتهاد می‌کردند، چون که آنها عرب خالص بودند و این زبان را خوب می‌دانستند و به بلاغتهای آن نیز واقف بودند.

و در این راه، بسیاری از صحابه هم چون خلفای اربعه، ابن مسعود، ابن عباس، ابی ابن کعب، زید بن ثابت و دیگران ـ رضی الله عنهم اجمعین ـ مشهور گشته‌اند.

اهمیت این اجتهاد تا بدانجاست که عده‌ای از علماء پیروی از آن را لازم دانسته‌اند.


والله اعلم

نظر دهید