الاعتصام
(سوال) چرا الله متعال در قرآن با ضمیر مذکر توصیف شده است؟ و چرا بیشتر اسم های الله مذکر است ؟
(جواب) کسانی که با زبان و ادبیات عرب آشنایی کافی داشته باشند، و قواعد و اصول آنرا بدانند، علت این امر را می دانند، اما آشنا نبودن با ادبیات عرب – که متاسفانه در جامعه ایرانی شایع است و همین مسئله موجب سوء استفاده بعضی از مغرضین و حتی روافض شده و یا گاها سبب بروز شک و شبهه است – ممکن است از این قبیل سوالات در ذهن آدمی ایجاد شود.
بطور کلی از قدیم الایام در بین زبانهای مختلف رسم بر این بوده که هر کسی را با توجه به خصوصیات و ممیزات جنسیش مورد خطاب قرار می دادند، یعنی باتوجه به خصوصیات ظاهری جنسی آنرا مذکر یا مونث مخاطب قرار می دادند.
اما در این بین اشیائی هستند که بوسیله خصوصیات و ممیزات جنس حقیقیوصف نمی شوند و اصلا ارتباطی با آن ندارند، مانند سنگ و چوب و کوه و سایر جمادات، و همینطور معانی از قبیل عدل و کرم و امثال آنها ..
در این دسته سوم، تذکیر و تأنیث مورد لحاظ قرار نمی گیرند، البته منظور ما، لحاظ قرار ندادن توسط مدلول حقیقی این دو کلمه (تذکیر و تأنیث) است. برای همین است که بعضی از زبانهای هند و اروپایی علاوه بر مذکر و مونث، قسم سومی را بنام (محاید NEUTER) گذاشته اند، که در اصل خود نه مذکر هستند و نه مونث..
ترجمه فارسی (NEUTER) یعنی: اسم یا صفتی که نه مذکر و نه مونث است.
اما نکته ای که لازم به توجه است، اینست که: تمامی زبانهای دنیا این تقسیم بندی را نگذاشته اند، و بعضی از زبانهای سامی (مانند عربی) این قسم سوم (یعنی محاید NEUTER) را بین دو قسم اول (یعنی تذکیر و تأنیث) پخش و توزیع کرده اند، یعنی بعضی را با مذکر و بعضی را با مونث بیان می کنند، و لذا در این زبانها، اسماء یا مذکر و یا مونث مخاطب قرار داده می شوند، هرچند ممکن است اسمی (از قسم سوم (محاید) باشد) ولی توسط یکی از دو قسم (مذکر) یا (مونث) بیان شود. بنابراین اگر اسمی با صیغه مذکر توصیف شود، لزوما همیشه به این معنا نیست که آن اسم دارای خصوصیات و ممیزات جنس مذکر باشد.
در زبان فرانسوی نیز تنها از دو قسم (تذکیر و تانیث) برای اسمها استفاده می شود.
نگاه کنید به: مقدمه دکتر رمضان عبد التواب بر کتاب "البلغة فی المذکر والمؤنث" ابن الأنباری (37-39).
بعد از آنکه دانستیم که در بعضی از زبانهای رایج و زنده دنیا، اشیاء تنها به دو قسم مذکر و مونث تقسیم می شوند - حتی اشیائی که دارای ممیزات جنس مذکر و مونث نمی باشند – حال این سوال پیش می آید که چرا الله متعال در زبان عربی با ضمیر مذکر خطاب قرار می گیرد ولی با مونث خطاب نمی گیرد؟
در زبان عربی هرگاه یک شیء – حال هر شیئی که باشد –دارای خصوصیات حقیقی مذکر یا مونث نباشد – و بعد آن شیء در بین دو وصف تذکیر و تانیث قرار بگیرد، در آنصورت زبان عربی وصف مذکر را بر آن شیء ترجیح می دهد، چرا؟ چون وصف اشیاء به مذکر بر زبان مردمان عرب خفیف تر و راحت تر است، و نیاز به علامت خاصی ندارد تا از اشیاء مؤنث تمییز داده شود، و این اسم مونث است که نیاز به علامت تانیث دارد تا از مذکر تمییز داده شود، پس تلفظ شیئی با وصف مذکر راحت تر است. مثلا بین دو کلمه (رائع) و (رائعة)، که دومی علامت تانیث دارد، به روشنی مشخص است که تلفظ (رائع) که مذکر است راحت تر و بر زبان خفیف تر می آید.
لذا هرگاه یک شیء – که دارای هیچیک از خصوصیات و ممیزات جنس حقیقی مذکر و مؤنث نباشد – در بین دو وصف تذکیر و تانیث قرار بگیرد، زبان عرب خبر از آن شیء را با وصف مذکر در اولویت قرار می دهد، و اگر می گوئیم "اولویت" این بدان معنا نیست که خبر از هر شیئی را با وصف مذکر بیان می کنند، ممکن است گاهی شیئی با وصف مونث بیان گردد، و لذا بعضی از اشیاء سماعی هستند، یعنی تنها از طریق سماع می توان به تذکیر یا تانیث آن پی برد.
اما بهر حال اولویت با تذکیر است، زیرا همانطور که علت آنرا بیان کردیم؛ بیان اسم مذکر بر زبان آسانتر است.
امام سیبویه رحمه الله – که از برجسته ترین علمای نحوی بودند – می گویند: «بدان که مذکر (بر زبان) مردم عرب نسبت به مونث سهل تر است، زیرا مذکر اول است، و جایگیری آن (بر زبان) بیشتر است، و بلکه (اسماء) تانیث از تذکیر ساخته می شوند، مگر ندیدی که بر هر چیزی قبل از آنکه مشخص شود که مذکر است یا مونث، کلمه "شیء" اطلاق می شود، و خود کلمه "شیء" مذکر است!». کتاب سیبویه (1/22) و (3/241).
پس اگر مسئله مورد نظر در بین دو قسم یا دو امر قرار گرفته که یکی از آن دو قسم بر دیگری ارجح تر و در اولویت قرار می گیرد، «قطعا اختصاص الله متعال به امر ارجح و والاتر، ضرورت دارد» [ الصواعق 4/1308] .
بعبارتی حال که دانستیم در زبان عربی اشیاء تنها به دو قسم مذکر و مونث تقسیم می شوند - حتی اشیائی که دارای ممیزات جنس مذکر و مونث نمی باشند – و دانستیم که در زبان عربی وصف مذکر بر اشیاء، بر وصف مونث اولویت دارد، پس قطعا قبل از هر چیز این الله متعال است که شایسته ی این اولویت است، بناء می بینیم که الله متعال در قرآن با ضمیر مذکر خطاب قرار داده شده است، و این به معنای آن نیست که – العیاذبالله - الله متعال دارای خصوصیات جنس مذکر است!
و لذا دیده می شود که تمامی کسانی که معتقد به وجود الهی در آسمان هستند، وی را با ضمیر مذکر خطاب می کنند، و این امر در بین موحدان و مشرکان و سایر ادیان مشترک است.
الله متعال می فرماید: « وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَیَوْمَ یَقُولُ کُنْ فَیَکُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْکُ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ» (الأنعام:73).
یعنی: اوست که آسمانها و زمین را بحق آفرید؛ و آن روز که (به هر چیز) میگوید: «موجود باش!» موجود میشود؛ سخن او، حق است؛ و در آن روز که در «صور» دمیده میشود، حکومت مخصوص اوست، از پنهان و آشکار با خبر است، و اوست حکیم و آگاه.
« وَهُوَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِی الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ» (الزخرف:84).
یعنی: او کسی است که در آسمان معبود است و در زمین معبود؛ و او حکیم و علیم است!
که در این آیات از ضمیر مذکر استفاده شده است، اما با این وجود الله متعال با هیچکدام از این دو (مذکر یا مونث) وصف نمی شود، بلکه ضمیر مذکر در قرآن بخاطر ضروریات خطاب در زبان عربی است، و بلکه او تعالی خالق هرآنچه مذکر و مونث است:
« وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَی » (نجم 45).
یعنی: «و اوست که زوج نرینه و مادینه را آفرید».
و او پاک منزه است از اینکه مشابه مخلوقاتش باشد، یا همسر و فرزندی داشته باشد؛ « بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّی یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَکُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ » (انعام 101) « او پدید آورنده آسمانها و زمین است؛ چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد؟! حال آنکه همسری نداشته، و همه چیز را آفریده؛ و او به همه چیز داناست.»
والله اعلم