رد شبهات

2016/Oct/Sat


1572
می گویند در اسلام توجهی به علم دنیایی و علوم تکنولوژی نمی شود و منظور از کلمه علم در قرآن و احادیث فقط علم شرعی می باشد نه علوم عصری !

الاعتصام

الحمدلله رب العالمين والصلاة و السلام علي سيدنا محمد و علي آله و صحبه و سلم امّا بعد:
ملحدین سعی در آن دارند که بگویند علم نزد مسلمانان فقط قرآن و سنت است، و آیاتی که در مورد تعقّل و تفکّر و تعلیم و تعلّم آمده همگی مربوط به مسائل شرعی است و این آیات هیچ ربطی به علوم دنیوی و جديد ندارند و اگر در جایی دعوت به تفکّر در آسمان‌ها و زمین و یا دعوت به تعقّل کرده صرفاً منظور زیاد شدن ایمان است و لا غیر!
پاسخ:
در دین مبین اسلام هر مسئله‌ای را با دو هدف دنبال و تعقیب می‌کنیم:
هدفی معنوی و اخروی
هدفی مادی و دنیوی
هیچ یک از این دو منافی دیگری نیست. برای مثال زمانی که ما در خلقت زمین و آسمان تفکّر می‌کنیم از یک سو پی به آفریدگاری نیرومند و دانا می‌بریم و از این طریق با یقینی بیشتر، خالق خود را پرستش کرده و اوامر وی را اطاعت می‌کنیم و این در حالی است که ما زمانی به این خداشناسی می‌رسیم که پی به اسرار هستی برده و این فقط از طریق تحقیق در علوم دنیوی (تحقیق در مخلوقات) امکان‌پذیر است.
بطور مثال :
﴿انْظُرُوا ما ذا فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما تُغْنِي الْآياتُ وَ النُّذُرُ﴾ ‏[1]
﴿انْظُرُوا إِلى‏ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ في‏ ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون‏﴾[2]
﴿سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْق﴾‏[3]
﴿أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَت﴾‏[4]
در واقع ما هم‌زمان دو کار را انجام می‌دهیم:
الله -سبحانه و تعالی- شناخت خود و زیاد شدن ایمان را در شناخت مخلوقات خود می‌داند. تقدير اين سخن به اين صورت است كه: مخلوقات من را بشناسید (تحقیق در علوم دنیوی و نفع مادی) و از این راه من را بهتر بشناسید (شناخت الله و نفع معنوی).
و این بسی جای تعجب دارد که ما عقل و علم و تفکّر را فقط مقیّد به افزایش ایمان کنیم و این علم حاصل‌شده از شناخت جهان هستی را در امور روزمره ‌دخیل ندانیم.
برای همین است که خداي متعال به پیامبر-صلّي الله عليه و سلّم– می‌دهد که:
﴿وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَةَ وَلا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا﴾[5]
يعني: «در آنچه الله به تو عطا کرده سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن.»
می‌بینیم که قرار نیست مسلمانان دنیا را فراموش کرده و فقط به آخرت بپردازند و برای همین خداي متعال به پیامبر –صلّي الله عليه وسلّم - گوشزد می‌کند که قرار نیست دست از دنیا بکشی!
می‌دانیم که پیشرفت مسلمانان تا قرون گذشته قطعاً مدیون تعالیم دینی بوده است و بلکه دانشمندان مسلمان تحقیقات خود را نوعی عبادت تلقی می‌کردند.
حقیقت این است که هر علم و تفکّر و تعقّلی که بوی خدایی ندهد قطعاً نتیجه‌ی عکس خواهد داد و درد کنونی جامعه‌ی جهانی، علمي است که حاصل از معرفت خدا نیست! سال‌ها تحقیق می‌کند و بمب اتم درست می‌کند و آن را بر سر مردم بی‌گناه می‌ریزد در حالی که اگر این علم او منجر به معرفت الهی می‌شد، می‌دانست که کشتن انسان‌های بی‌گناه امری است قبیح و ناپسند!
انسان‌ها در طول تاریخ هرچقدر که علم و پیشرفت آن‌ها افزایش یافته، خودکامگی آن‌ها نیز افزون گشته و می‌بینیم که چطور ملت‌های دیگر را استثمار کرده و طی چند سال دعوا بر سر قدرت از این علم غیر خدايی چگونه استفاده کرده و قریب به 70 میلیون انسان کشتند!
انسانِ مؤمن می‌داند که این علم او باید در خدمت بشر باشد نه منافع شخصی خود و هم‌فکرانش. پس اوّل باید علم او انسان را به سوی خدا ببرد و نسبت به انسان‌ها تقوی داشته باشد تا بعداً بتواند به درستی از آن استفاده‌ی دنیوی کرده و این علم در راستای آسایش بشر باشد نه در راستای خودکامگی عده‌ای ستمگر!
از طرفی دیگر می‌دانیم که قرآن به زبان عربی نازل شده و قطعاً کلماتی که قرآن استعمال فرموده به دور از معانی واقعی آن نیست(!) برای همین سری بزنیم به چند واژه‌ی کلیدی كه اسلام‌ستيزان در برخي از مقالات بسيار روي آن مانور مي‌دهند تا ببینیم آیا اعتراض آنان وارد است؟!
عقل؛ راغب اصفهانی –رحمه الله- در کتاب «مفردات» می‌گوید: «لعَقْل يقال للقوّة المتهيّئة لقبول العلم، ويقال للعلم الذي يستفيده الإنسان بتلك القوّة عَقْلٌ»، يعني: «عقل، نیرویی است که انسان را برای پذیرش علم و آگاهی آماده می‌کند و به علم و دانشی که با این نیرو به انسان سود می‌رساند، گفته می‌شود.»[6]
همانطور كه  ملاحظه شد از نظر لغت‌شناسان عقل به نیرویی برای پذیرش علم و آگاهی گفته مي‌شود. و این واضح است که اینجا مقصود از تعقّل، علم و آگاهی به صورت کلی است که یکی از مقاصد و مصادیق آن قطعاً معرفتِ خالقِ یکتا و دین مقدس اوست.
علم؛ «العِلْمُ: إدراك الشيء بحقيقته» ،يعني: «درک حقیقت یک چیز»[7]
یکی از راه‌های رسیدن به شناختِ خداوند متعال داشتن علم نسبت به مخلوقات است که در این شناخت هم نفع معنوی نهفته است و هم نفع مادی!
تفکّر؛ «الْفِكْرَةُ: قوّة مطرقة للعلم إلى المعلوم، والتَّفَكُّرُ: جولان تلك القوّة بحسب نظر العقل»، يعني: «نیرویی که علم و آگاهی نسبت به معلوم را فراهم می‌کند و تفکّر، جولان آن نیرو بر وفق رهنمود و دیدگاه عقل است.»
قطعاً با تفکّر کردن نسبت به مخلوقات بر معرفت و یقین ما نسبت به حضرت باری‌تعالی افزوده خواهد شد و به همراه آن نفع دنیوی میسر خواهد بود.
سخن پاياني؛ انتظار ما از قرآن باید صحیح و معقول باشد! ما با کتاب فیزیک و شیمی محض طرف نیستیم بلکه ما با کتابی طرف هستیم که قرار است منجی و هادی انسان‌ها باشد. هدایتگر در هر چیز و این شامل تحقیقات دنیوی و عبادي می‌شود و جا دارد در اين‌جا نقل قولي از متفكّر و مفسر بزرگ اسلامي، امام فخرالدين رازي –رحمه الله– ذكر كنيم كه به وجه نيكو به بيان اين موضوع با تشريح يكي از مصاديق قرآني پرداخته است. اين دانشمند بزرگِ اسلامي در تفسيرش مي‌گويد: «گاهي برخي بي‌خردان و نادانان آمده‌اند و مي‌گويند: تو در تفسير قرآن دانش ستاره‌شناسي و نجوم را زياد آوردي و اين خلاف معمول است. در پاسخ به اين مسكين گفته مي‌شود: اگر تو در قرآن  با حقيقت تفكّر بيانديشي تباهي اين چيزي را كه گفتي، مي‌فهمي، بيان اين مسأله از چند وجه است؛ اول اين‌كه: خداوند متعال كتابش را پر كرده از استدلال‌هاي مبتني بر علم و قدرت و حكمت به حوادث آسمان‌ها و زمين، در پي هم آمدن شب و روز،  كيفيت و چگونگي تغيير روشنايي و تاريكي، و گردش خورشيد و ماه و ستارگان. همه‌ي اين امور را در  بيشتر سوره‌ها، مكرراً، يكي پس از ديگری تكرار نموده است. بنابراين اگر اين احوال و حوادث جاي  تحقيق و تأمل نباشند و جايز نمي‌بودند براي چه خداوند كتابش را مملو از اين مباحث كرده است؟! دوم اين‌كه: خداوند متعال فرموده است: «مگر به آسمان بالاى سرشان ننگريسته‏اند كه چگونه آن را ساخته و زينتش داده‏ايم و براى آن هيچ‌گونه شكافتگى نيست.» (ق / 6). در اين‌جا خداوند متعال به تفكّر در اين که چگونه خدا اين آسمان‌ها را بنا كرده است، تشویق نموده است! و دانش ستاره‌شناسي مفهوم پيدا نمي‌كند مگر اين‌كه در چگونگي بناي آسمان‌ها و همچنين كيفيت آفرينش هر يك از آن (طبقات آسمان) تفكّر شود. سوم اين‌كه: خداوند متعال مي‌فرمايد: «قطعاً آفرينش آسمان‌ها و زمين بزرگتر [و شكوهمندتر] از آفرينش مردم است، ولى بيشتر مردم نمى‏دانند.» (غافر / 57). در اين‌جا بيان نموده كه  شگفتي‌هاي آفرينش و بدايع فطرت در اجرام آسماني  بيشتر، بزرگتر و كامل‌تر است از آنچه در اجساد انسان‌ها است، آن‌گاه خداي متعال با اين فرموده‌اش: «و در خود شما؛ پس مگر نمى‏بينيد؟» ، (ذاريات / 21)، به انديشيدن در مورد اجساد انسان‌ها كرده است.» تشویق کرده است، پس آنچه كه شأن بالاتر و دليلش بزرگتر باشد سزاوارتر است كه در احوال آن تأمل كرده و نسبت به عجائب و غرائبي كه در آن گذاشته شده است شناخت پيدا كنيم. چهارم اين‌كه: خداوند متعال افرادي را كه در خلقت زمين و آسمان تفكّر مي‌كنند و مي‌گويند: «خدایا اين را بيهوده خلق نكرده‌اي!» (آل عمران / 191)، ستايش كرده است و اگر اين ممنوع بود چنين كاري صورت نمي‌گرفت. پنجم اين‌كه : هرگاه كسي كتابي را تأليف كند كه شامل نكات دقيقِ علوم عقلي و نقلي باشد تا جايي كه هيچ كتابي همتا و مانند آن در اين مسائل دقيق نباشد، پس افرادي كه به اين كتاب و شرف و بزرگي آن اعتماد مي‌كنند دو دسته هستند. دسته‌اي معتقدند كه اين‌ها به صورت كلي است و به صورت دقيق و جزئي وارد لطائف و تفصيلات نمي‌شوند. و گروه ديگر بر اين مسائلِ دقيق توقف كرده و به صورت تفصيلي و جز به جز  وارد آن مي‌شوند و اعتقاد دسته‌ي اول هرچند به جاهاي دورتر از كمال و قوت مي‌رود ليكن اعتقاد دسته‌ي دوم كامل‌تر و قوي‌تر است و همچنين كسي كه وارد اين ريزه‌كاري‌ها و لطائف مي‌شود اعتقاد بيشتري به عظمت و جلالت نويسنده پيدا مي‌كند و اگر اين ثابت شد پس به مردم مي‌گوييم همه‌ي عالم، حادث است و هر حادثي، علت و حادثي دارد؛ پس به اين طريق ثابت مي‌كنيم كه صانع اصلي، خداوند متعال است و با اين كار، برخی به مرتبه‌اي از بحث و جستجو در عالم علیا (قيامت) و عالم سفلي (دنيوي)  به صورت مفصّل مي‌رسند. پس براي او بسياري از مسائل اين عوالم ظاهر مي‌شود كه شامل حكمت‌هاي بزرگ و اسرار عجيب است و اين منجر مي‌گردد كه به طرف براهين متواتر و دلائل پي در پي در عقل برود و به همين دليل هر لحظه از براهیني به براهیني ديگر  مي‌رود و از دليلي به دليلي ديگر، و ازدياد اين دلائل اثري بزرگ‌تر بر يقين و دوري شبهات از وي مي‌باشد. نتيجه اين‌كه اگر اين چنين است ثابت مي‌شود كه خداوند متعال اين كتاب را فرستاده براي اين فوائد و اسرار نه براي [بيان] زيادي مثال‌هاي عجيب و مشتقات خالي از فوايد و داستان‌هاي فاسد.»[8]

پی‌نوشت:

[1] . يونس / 101 : «بنگريد كه در آسمانها و زمين چيست؟» و[لى‏] نشانه‏ها و هشدارها»

[2] . انعام / 99 : « به ميوه آن (باغ ها)چون ثمر دَهَد و به [طرز] رسيدنش بنگريد. قطعاً در اينها براى مردمى كه ايمان مى‏آورند نشانه‏هاست.»

[3] . عنكبوت / 20: «در زمين بگرديد و بنگريد چگونه آفرينش را آغاز كرده است‏.»

[4] . غاشيه / 17 : « آيا به شتر نمى‏نگرند كه چگونه آفريده شده؟»

[5] . قصص / 77

[6] . المفردات فيغريب القرآن ، ص 577 ؛ الناشر: دار القلم، الدار الشامية - دمشق بيروت الطبعة: الأولى - 1412هـ

[7] . منبع قللفخر الدين الرازي  14 / 99 – 100 ؛دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - الطبعة : الأولى 1421هـ

نظر دهید