احکام خوراک و نوشیدنی (بخش پایانی و نکات کلیدی)

الاعتصام

احادیث و نکات مهم در مورد فهمیدن اینکه کدام حیوان گوشتش حلال است و کدام حرام

1-خوردن تمامي موجودات دريايي حلال است، زيرا خداي متعال مي فرمايد:

« أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ» (مائده 96).

يعني: صيد دريا و طعام آن براى شما حلال است.

ولي آندسته از موجودات دريايي که مضر و زيان آور باشند يا سمي باشند يا داراي دندان نيش باشند، جايز نيست، زيرا پيامبر صلي الله عليه وسلم مي فرمايند:

« لا ضرر و لا ضرار». ابن ماجه

يعنى: نه به خود ضرر برسانيد و نه به ديگران.

و نيز به دليل حديث پيامبر صلي الله عليه وسلم : «هو الطهور ماؤه، الحل ميتته»

يعني: دريا آبش پاك كننده است و مرده اش حلال ميباشد. ( روايت مالك در كتاب الموطأ)

2- از ابن عباس رضي الله عنه روايت است: «نهي رسول الله صلي الله عليه وسلم عن کل ذي ناب من السباع و عن کل ذي مخلب من الطير». مسلم (1934).

يعني: «پيامبر صلي الله عليه وسلم از گوشت هر درنده‌اي که دندان نيش، و هر پرنده‌اي که چنگال داشته باشد، نهي کرده است».

كلمه سباع جمع سبع بمعني حيوانات درنده و شكاركننده است و مقصود از  "‌ذي‌ناب‌" حيواناتي است‌كه  با اين دندان نيش خود بمردم و اموال مردم  حمله مي‌كنند مانند گرگ و شير و سگ و پلنگ و يوزپلنگ وگربه  وگربه سانان ‌كه بنا  بقول جمهور علما گوشت همه  اينها  حرام  است و بنا  بمذهب  ابوحنيفه هر چيزي‌ كه ‌گوشت  بخورد سبع ناميده مي‌شود و فيل و كفتار و موش صحرائي وگربه نيز از سباع محسوب و  همگي حرام‌ گوشتندو بنا به راي امام شافعي سباع حرام ‌گوشت آنهائي هستندكه به مردم حمله مي‌كنند و دندان  نيش و گزنده دارند مانند سگ و گرگ  و شير و پلنگ‌..

3- الله متعال در قرآن می فرماید :

« حُرِّمَتْ عَلَيْکُمْ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنزِيرِ وَ مَا أَهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنَقِةُ وَالْمُؤْقَوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلَي النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالأزْلاَمِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ»  (مائده : 3)

يعني: «اي مؤمنان بر شما حرام شده است (خوردن گوشت) مردار، خون، گوشت خوک، حيواناتي که به هنگام ذبح نام غير خدا بر آنها برده شود و به نام ديگران سربريده شوند، حيواناتي که خفه شده‌اند، حيواناتي که با شکنجه و کتک کشته شده‌اند، آنهايي که از بلندي پرت شده و مرده‌اند آنهايي که بر اثر شاخ زدن حيوانات ديگر مرده‌اند، حيواناتي که درندگان از بدن آنها چيزي خورده و بدان سبب مرده‌اند، مگر اينکه (قبل از مرگ) آنها را سربريده باشيد، و حيواناتي که براي نزديکي به بتها سربريده شده‌اند، و بر شما حرام است که با چوبه‌هاي تير به پيشگويي بپردازيد و از غيب سخن گوييد همه اينها براي شما گناه بزرگ و خروج از فرمان رحمان است».

از ابن عباس رضي الله عنه روايت است : «نهي رسول الله صلي الله عليه وسلم عن کل ذي ناب من السباع و عن کل ذي مخلب من الطير»«پيامبر صلي الله عليه وسلم از گوشت هر درنده‌اي که دندان نيش، و هر پرنده‌اي که چنگال داشته باشد، نهي کرده است». مسلم (1934)

از ابن عمر رضي الله عنه روايت است : «نهي رسول الله صلي الله عليه وسلم عن لحوم الجلّالة و ألبانها) «پيامبر صلي الله عليه وسلم از خوردن گوشت جلّاله و شير آن نهي کرده است». ابوداود (3767).

حالا شما بر طبق اين دو حديث، دو قاعده کلي داريد که هر حيواني که (هر درنده‌اي که دندان نيش، و هر پرنده‌اي که چنگال داشته باشد) يا (از نجاسات تغذيه کرده) باشد، خوردن آن حرام است و مي توانيد آنرا تطبيق دهيد تا به هر سوالي در اين زمينه پاسخ دهيد.

 

 

4- گاهي خود شريعت استثناهايي را خاص کرده است، مثلا از ابن عمر(رضي الله عنه) روايت است : (أحل لنا ميتتان و دمان، أما الميتتان فالحوت والجراد، و أما الدمان فالکبد و الطحال) «دو مردار و دو خون براي ما حلال شده‌اند دو مردار ماهي و ملخ مرده، و دو خون کبد و طحال هستند.» " الصحیحه 1118 "

5- اصل در نوشيدني ها مباح بودن آنهاست، يعني استعمال هر نوع نوشيدني جايز و مباح است مگر اينکه يکي از چهار خصلت زير را داشته باشد:

1- نص صريحي از قرآن يا احاديث صحيح نبوي بر تحريم آن وجود داشته باشد.

2- نجس باشد.

3- مست کننده باشد.

4- براي بدن ضرر جسمي داشته باشد.

و اين يک قاعده است: هر نوع نوشيدني که خداوند متعال آنرا خلق کرده است مباح است مگر آنکه يک يا دو يا سه يا هر چهار حالت فوق در آن صدق کند، در اينصورت نوشيدن آن حرام خواهد شد.

6- دلايل حلال بودن ذبايح اهل کتاب:

‎ ‎خداوند مي فرمايد« :الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ ‏أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ »(مائده 5)

يعني: امروز براي ‏شما چيزهاي پاكيزه حلال كرده شده، و‎ ‎غذاي اهل ‏كتاب براي شما حلال است، و غذاي شما براي آنها ‏حلال است.»

آيه به صراحت‎ ‎دلالت بر حلال بودن طعام ‏اهل كتاب دارد،(طعامهم: كشتارشان)، همچنانكه امام ‏بخاري از‎ ‎ابن عباس رضي الله عنهما  روايت كرده است.

 در صحيحين- بخاري و مسلم- از‎ ‎روايت انس بن ‏مالك رضي الله عنه آمده « أَنَّ يَهُودِيَّةً أَتَتْ ‏النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِشَاةٍ مَسْمُومَةٍ فَأَكَلَ مِنْهَا »

يعني: يهوديي گوشت گوسفندي مسموم را براي‎ ‎پيامبره‎ ‎به ‏عنوان هديه آورد و پيامبره‎ ‎از آن‎ ‎خورد…».

اين ‏حديث دليلي بر حلال بودن ذبيحه اهل كتاب است، و ‏گرنه،‎ ‎پيامبر صلي الله عليه وسلم ‎ ‎از اين گوسفند نمي‌خورد. اقوال علما نيز ‏بر اين مسئله تأكيد‎ ‎دارند، و اكثر اهل علم، اجماع را بر ‏اين مسئله نقل كرده اند.

البته اگر معلوم شود که اهل کتاب حيوانات را با وسايلي همچون برق و شک الکتريکي يا انداختن در آب و خفه کردنشان ذبح مي کنند، در اينصورت اين ذبايح حلال نيستند.

7- در حقيقت ذبايح مشرکين و ديگر کفاري که غير اهل کتاب هستند، در حکم مردار است و مردار هم نجس است و اگر نجاست در غذا استفاده شود پس کل غذا هم تحت تاثير آن نجاست، نجس مي شود و لذا خوردن غذايي که با گوشت مردار تهيه شده باشد حلال نيست، از جمله آبگوشتي که يک فرد مشرک از ذبايح خودشان آنرا درست کرده است.

8- از ابن عمر روايت است : (نهي رسول الله صلي الله عليه وسلم عن الجلالة في الإبل، أن يرکب عليها، أو يشرب من ألبانها) «پيامبر صلي الله عليه وسلم از سوار شدن بر شتر جلاله و خوردن شير آن نهي کرده است». ابوداود (3769)

البته هرگاه  به  ‌"‌جلاله‌‌"  علف  و  دانه  تمييز  و  پاك  داده  شود  و  مدتي  بدور  از  نجاسات  و  آلودگيها  نگه  داشته  شوند  بگونه‌اي ‌كه ‌گوشت  آنها  پاك‌ گردد  و بوي  بد  از آن  زدوده  شود  و نام  جلاله  از آنها  ساقط‌ گردد گوشت  آنها  حلال  است‌،  چون  علت  نهي  تغييري  بود كه  درآنها  پديد  آمده  بود  و هر وقت  از بين برود  حلاليت  بحال  خود  باقي  است‌. 

اگر جلاله بمدت سه روز قرنطينه (نگه‌داري) و خوراک پاک به آن داده شود، سربريدن و خوردن گوشت آن جايز است :

از ابن عمر روايت است : (أنه کان يحبس الدجاجة الجلالة ثلاثا) «او مرغ جلاله را سه روز قرنطينه (نگهداري) مي‌کرد. ابن أبي شيبة (4660)

 

9- ماداميکه شخصي مسلمان باشد و ارکان اسلام را بجاي آورد ( مانند نماز و روزه و زکات و ...) حکم به اسلام وي مي شود و با شک و ترديد نمي توان حکم به کفر وي نمود هر چند که معلوم نباشد که در مورد توحيد چه نظري دارد و آيا مرتکب نواقض اسلام شده است يا خير؟ زيرا نسبت به مسلمانان حسن ظن وجود دارد که همگي اهل توحيدند، مگر کسي که خلاف آنرا از خود بروز و ظاهر سازد .پس اگر از وضعيت توحيد کسي خبر نداشتيم، حسن ظن داريم که ان شاءالله اهل توحيد است و ذبيحه دست وي حلال است و با شک و ترديد حق نداريم که حکم به نقض اسلام شخصي نماييم و اين کار حرام است.

10- اگر شخصی که ذبح می کند اعمال شرکی و قبر پرستی و .... داشته باشد ذبیحه دست او صحیح نیست و صحیح نیست که چنین شخصی قربانی مسلمانی را انجام دهد

از جمله این اعمال عبارت است از :

-         به فرياد خواندن و استغاثه نمودن اولياء.

-         مراجعه به بارگاه و قبور اوليا و خواستن حاجات خود و شفاي مريضانشان  از مردگان که اين عمل شبيه عمل بت پرستان است.

-         واسطه قرار دادن اولياء بين خود و خدا –مثل همان کاري که مشرکان زمان پيامبر صلي الله عليه و اله وسلم انجام مي دادند .

-         تکفير بيشتر صحابه  و قذف (تهمت زنا) به ام المومنين عايشه رضي الله عنها

-         غلو در مورد اهل بيت و انتساب دادن آنها به تسلط به عالم و کائنات .

 

والله تعالی اعلم

نظر دهید