الاعتصام
مقاله ی زیر برگرفته از کتاب "پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم" است. این کتاب از سه بخش اساسی تشکیل شده است که در بخش اول، نویسنده به نقد و بررسی کتاب "أضواء علی السنة المحمدیة" تألیف ابوریه می پردازد و شبهات وارد شده بر سنت نبوی توسط مستشرقین "شرق شناسان" و نویسندگان معاصر را رد می کند و پاسخی علمی می دهد. و بخش دوم، شامل برخی از شبهه هایی است که در گذشته و حاضر در مورد سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم مطرح شده که به آنان نیز پاسخ داده می شود. اما بخش سوم کتاب شامل پاسخ به شبهه های کسانی است که حجت بودن سنت را انکار می کنند؛ پاسخ به آنان توسط دکتر عبدالغنی عبدالخالق داده شده است.
این مقاله برگرفته از بخش اول کتاب است.
پس از اینکه رسول الله صلی الله علیه وسلم دار فانی را وداع گفتند و به ملکوت اعلی پیوستند، نویسندگان حدیث اعم از صحابه و تابعین افزایش یافتند، روایت شده که سعید بن جبیر در راه با ابن عباس رضی الله عنهما سخن می گفت و از او چیزهایی می شنید، میان راه آن را می نوشت و بعداً رونویسی می کرد.
عبدالرحمن پسر ابی زناد از پدرش نقل می کند: «ما حلال و حرام را می نوشتیم، ابن شهاب هر چیزی را که می شنید آن را یادداشت می کرد. هنگامی که مردم به او نیاز پیدا کردند متوجه شدم او از همه ی مردم داناتر است».
دوران خلافت یزید بن معاویه در روز گرمی کتاب های هشام بن عروه آتش گرفتند، هشام همیشه می گفت «ای کاش خانواده و اموالم به جای کتاب ها می سوختند».
عمر رضی الله عنه تصمیم گرفت احادیث را جمع آوری کند و در این مورد با صحابه مشورت کرد. آنها گفتند کار خوبی است، عمر رضی الله عنه شروع کرد به استخاره کردن ولی در استخاره دلش آرام نگرفت.
بیهقی از عروه بن زبیر روایت می کند: «عمر رضی الله عنه خواست حدیث را جمع آوری کند و با اصحاب مشورت کرد. آنها نظر عمر رضی الله عنه را پذیرفتند و عمر رضی الله عنه تا یک ماه شروع کرد به استخاره کردن و در نهایت تصمیم گرفت و گفت: «من خواستم احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را بنویسم؛ اما ملتی که قبل از شما بود را به یاد آوردم، آنها احادیث پیامبرشان را نوشتند و کتاب الله را رها کردند، سوگند به الله من کتاب پروردگار را هرگز با چیزی مشتبه نمی کنم».
تدوین عمومی حدیث
امور بر این منوال بود که بعضی از بزرگان می نوشتند و بعضی دیگر خودداری می کردند تا اینکه دوران خلیفه ی راشد عمر بن عبدالعزیز به فضل الله فرا رسید، ایشان از ترس نابود شدن حدیث و آمیخته شدن حق و گمراهی در سال 100 هجری تصمیم به جمع آوری حدیث گرفت، نامه ای به فرمانداران و علمای بزرگ آن دوران نوشت و دستور دادند احادیث را جمع آوری کنند.
امام مالک در موطأ روایت می کند: «عمر بن عبدالعزیز نامه ای به ابوبکر بن محمد بن عمرو بن حزم نوشت که تمام احادیث و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم را بنویسند چون می ترسم، عالمان وفات یابند و حدیث از بین برود و به او سفارش کرد احادیثی که نزد عمره دختر عبدالرحمن انصاری و قاسم پسر محمد پسر ابوبکر است را بنویسد».
بخاری به صورت معلق روایت می کند: «عمر بن عبدالعزیز به ابی بکر بن حزم نوشت که تمام احادیث شهر خودش را بنویسد. چون می ترسم عالمان فوت کنند و حدیث از بین رفته و محو شود».
ابونعیم در تاریخ اصفهان از عمربن عبدالعزیز روایت می کند: «به تمام نواحی کشور نوشت احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را جمع آوری کنید».
یکی از بزرگانی که خلیفه ی عادل برای او نامه فرستاد امام محمد بن مسلم بن شهاب زهری مدنی، یکی از امامان برجسته و دانشمندان اهل حجاز بودند و در سال 124 هجری وفات یافتند.
شور و شوق برای عملیات تدوین
عالمانی که مأمور جمع آوی حدیث شدند، در تمامی شهرها آستین همت بالا زدند و مأموریت را به بهترین نحو به پایان رساندند، احادیث را جمع آوری کردند. آنها را منظم و صحیح و ضعیف را از هم جدا ساختند و هیچ کدام از آنها نوشتن احادیث را مکروه یا گناه نمی دانستند، بنابراین اختلاف در مورد نوشتن حدیث برطرف شد و همه ی بزرگان بر جواز نوشتن حدیث اجماع کردند حتی آن را برای افرادی که باید علم را به مردم می آموختند اما بیم فراموشی آن را داشتند مستحب و یا واجب می دانستند .
عملیات تدوین حدیث با رونق و شکوفایی فراوانی شروع شد، و بزرگانی که به امانت و راستگویی و تحقیق و پایداری معروف بودند، خود را برای این مأموریت مهم فارغ ساختند و از هر چیز دیگری دست برداشتند. از رختخواب دوری کرده و به قلم و کاغذ روی آوردند و به روایت از بزرگان و شنیدن و گرفتن حدیث از آنان بسیار حریص بودند.
شب های زیادی را بیدار ماندند، صحرا و بیابان ها را پیمودند، در شهر و مناطق زیادی گشت و گذار کردند، در راه علم و روایت حدیث با وجود هزینه های فراوان و کم بودن وسائل سفر و سواری به مسافرت پرداختند.
همه ی این بزرگان نمونه ها و الگوهای والایی بودند که نام خود را در تاریخ ثبت و ماندگار کردند.
بزرگان احادیث را جمع آوری می کردند و به نقد و بررسی آنها می پرداختند و کتابهای صحیح و سنن و مسندها را نوشتند، تا اینکه در قرن سوم که به عصر طلایی معروف است تمام احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم تدوین و ثبت شد. با پایان قرن سوم تقریبا دوره ی جمع و نقد احادیث و خلاقیت در تألیف کتب حدیث و استقلال در نقد و تعدیل و تجریح خاتمه یافت و از قرن چهارم به بعد دوران تهذیب و استدراک (کامل کردن) و اختصار احادیث آغاز گشت.
بطور خلاصه چنین نتیجه می گیریم که هیچ زمانی بدون تدوین رها نشده است بلکه جمع آوری سنت به صورت ویژه ای در دوران اول آغاز شد. این کار در عصر صحابه و اوائل تابعین کم کم شدت گرفت و در نهایت دوران تابعین شکل عمومی به خود گرفت و همچنان شدت گرفت و ریشه دوانید و در خاتمه ی قرن سوم - که آن سه قرن به برکت در ایمان و علم و عمل و هدایت و راستکاری و پایداری مشهور اند - بر ساقه های خویش راست و پایدار استوار گشت.
مراحل تاریخی تدوین حدیث
گفتیم که عملیات عمومی تدوین در اواخر قرن اول هجری آغاز شد و عالمان نواحی و شهرهای اسلامی به ندای خالصانه ی خلیفه ی دادگر خود عمر بن عبدالعزیز لبیک گفتند و مردان ثابت قدم در دین و علم، خود را برای جمع آوری احادیث در شهرهای مختلف، خود را از هر چیز دیگری فارغ گردانیدند و در این میدان وسیع به رقابت پرداختند.
و بزرگان دیگری که همه در قرن دوم بودند روش آنها جمع آوری احادیث همراه با اقوال صحابه و فتاوای تابعین بود و این روش به وضوح در موطا امام مالک دیده می شود.
سپس مرحله ای دیگر در تدوین حدیث آغاز می شود که جدا کردن اقوال و فتاوای صحابه و تابعین از احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم است، آغاز آن در اول قرن دوم هجری بود.
هر کدام منهجی را پیش گرفتند، برخی از آنها اقدام به تألیف مسند کردند، مسند یعنی اینکه احادیث هر صحابی را جداگانه و بدون موضوع بندی ذکر می کردند، مثلاَ حدیث نماز کنار حدیث زکات و جهاد نوشته می شد. مانند مسند امام احمد و عثمان بن شیبه و اسحاق بن راهویه و دیگران، آنها خود را مقید به جمع احادیث صحیح نکردند، بلکه احادیث صحیح و حسن و ضعیف را با سند آن روایت می کردند.
برخی دیگر بر اساس ابواب فقهی کتاب نوشتند مانند صحاح شش گانه که تمامی احادیث آن ها با سند ذکر شده است، در این گروه عده ای مانند بخاری و مسلم تنها حدیث صحیح را روایت می کردند اما بعضی دیگر احادیث صحیح و حسن و ضعیف را با هم روایت می کردند، و گاهی اوقات صحت و ضعف حدیث را بیان می نمودند، گاهی هم به دلیل اعتماد بر خواننده و قدرتش بر نقد و بررسی احادیث، به صحت و ضعف حدیث اشاره نمی کردند، مانند سنن چهارگانه که عبارتند از: سنن ابی داود، سنن ترمذی، سنن نسائی و سنن ابن ماجه.
قرن سوم (سال 200 تا 300 ﻫ) بهترین دوران در جمع و نقد و بررسی حدیث بود. امامان و نخبگان و نقادان زبردست و زیرک در این دوره ظهور کردند، ستاره های کتب ششگانه و امثال آنها که تألیفاتشان تقریبا شامل تمام احادیث ثابت شده از رسول الله صلی الله علیه وسلم می شود، در این عصر درخشیدند، احادیثی که فقها و تحلیل گران و نویسندگان و استادان به آنها استدلال می کنند، و رهیافتگان و مصلحان و ادیبان و علمای اخلاق و علمای روانشناسی و جامعه شناسان نیازهای خود را در آن ها می یابند.
برگرفته از کتاب "پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم" تألیف: ابو محمد، محمد بن محمد ابوشهبه