الاعتصام
آنچه بر خویشاوندان میت حرام است
اعمالی که هنگام فوت میت در میان مردم رواج داشت و همچنان در زمان حاضر بعضی از مردم آنها را انجام میدهند در حالی که رسول الله ج آنها را حرام قرار داده است، عبارتند از:
الف- نوحه خوانی
ب و ج – زدن به سر و صورت و چاک کردن سینه
د – کندن موها
هـ - پریشان کردن موها
یکی از زنان که با رسول الله ج بیعت کرده بود، میگوید:
«كَانَ فِيمَا أَخَذَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ ج فِي الْمَعْرُوفِ الَّذِي أَخَذَ عَلَيْنَا أَنْ لاَ نَعْصِيَهُ فِيهِ أَنْ لاَ نَخْمُشَ وَجْهًا وَلاَ نَدْعُوَ وَيْلاً وَلاَ نَشُقَّ جَيْبًا وَأَنْ لاَ نَنْشُرَ شَعَرًا»
ترجمه: از جمله مواردی که رسول الله ج از ما بیعت گرفت، این بود که در انجام کارهای خیر، از وی نافرمانی نکنیم، گریه و واویلا سر ندهیم، صورت خود را زخمی نکنیم، گریبان چاک ندهیم و موهای خود را نیز پراکنده نسازیم.
بعضی از مردان، بخاطر مرگ نزدیکان و خویشاوندان خود برای مدتی ریش و محاسن خود را تیغ نمیزنند و بعد از مدت کوتاهی، شروع به تراشیدن محاسن میکنند، این کار نیز همانند پریشان ساختن مو است که شرح آن گذشت و بدعت میباشد.
ز- اعلام فوت شخص از بالای منارهها و غیره
اینگونه اعلام مرگ «نعی» بحساب میآید و از حذیفه بن یمانس ثابت است که هرگاه کسی از نزدیکانش فوت میکرد، میگفت: مرگش را به کسی اعلام نکنید، میترسم که این کار، نعی بحساب آید زیرا من از رسول الله ج شنیدم که از نعی، منع میفرمود
نعی در لغت: اعلام خبر مرگ کسی است. بنابراین نعی، هرگونه خبر مرگ را در بر میگیرد، اما احادیث صحیحی وجود دارد که صحت بعضی از اعلام مرگها را جایز میداند. علما میفرمایند: نعیی که از آن منع شده است، آن است که روش دوران جاهلیت باشد، یعنی جیغ کشیدن بر در منازل و بازارها و مراکز تجمع مردم به صورتی که در مباحث بعدی بیان خواهد شد.
شیوه جایز اعلام خبر مرگ
اعلام وفات مرگ اگر مانند شیوههای جاهلیت نباشد، جایز است. و حتی در برخی موارد که میت کسی را نداشته باشد که کار کفن و دفنش را انجام دهد، واجب میگردد در این خصوص احادیثی نیز وجود دارد:
عن ابی هریره: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج نَعَى النَّجَاشِيَّ فِي الْيَوْمِ الَّذِي مَاتَ فِيهِ خَرَجَ إِلَى الْمُصَلَّى فَصَفَّ بِهِمْ وَكَبَّرَ أَرْبَعًا»
ترجمه: از ابوهریرهس روایت است که: رسول الله ج خبر مرگ نجاشی (پادشاه حبشه) را که در سرزمین حبشه فوت کرده بود، اعلام نمود و به مصلی رفت و مسلمانان صف بستند و آنحضرت چهار تکبیر گفت.
عن انسس قال: «قَالَ النَّبِيُّ ج أَخَذَ الرَّايَةَ زَيْدٌ فَأُصِيبَ ثُمَّ أَخَذَهَا جَعْفَرٌ فَأُصِيبَ ثُمَّ أَخَذَهَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ رَوَاحَةَ فَأُصِيبَ وَإِنَّ عَيْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ ج لَتَذْرِفَانِ ثُمَّ أَخَذَهَا خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ مِنْ غَيْرِ إِمْرَةٍ فَفُتِحَ لَهُ»
ترجمه: از انسس روایت است که: رسول الله ج (هنگام سخن گفتن از جنگ موته) در حالیکه از چشمانش اشک میریخت، فرمود: نخست پرچم را زید به دست گرفت و شهید شد. بعد جعفر آن را به دست گرفت و شهید شد. سپس، عبدالله بن رواحه آن را به دست گرفت و او نیز به شهادت رسید. در پایان، خالد بن ولید بدون اینکه بعنوان امیر لشکر تعیین گردد، پرچم را بدست گرفت و پیروز شد.
ابن حجر میگوید: از این حدیث معلوم میشود که اطلاع دادن از مرگ کسی، جزو «نعی» ممنوع بحساب نمیآید. زیرا آن نوعی رسم جاهلی بود که در بازارها و خیابانها خبر مرگ بعضی از انسانها را اعلام میکردند. بنده میگویم: آنچه امروز از بلند گوی مساجد اعلام میشود نیز همان «نعی» ممنوع است.
برای کسی که خبر مرگ فردی را اعلام میکند، مستحب است، برای او از مردم طلب استغفار کند.
والله تعالی اعلم