الاعتصام
نفاق عملی
نفاق عملی این است که شخص یکی از اعمال منافقین را انجام دهد، در حالی که ایمان در قلبش وجود دارد، این نوع نفاق انسان را از دایرة اسلام خارج نمی کند اما وسیله ای است برای خروج از دین اسلام، و کسی که این نوع نفاق را دارد ایمان و نفاق همزمان در قلبش وجود دارد و اگر این نفاق اصغر ادامه یابد به سبب آن در زمرة منافقان خالص در می آید، پیامبر -صلي الله عليه وسلم- می فرماید:
«أربع من کن فيه کان منافقاً خالصاً، و من کانت فيه خصلة منهن کانت فيه خصلة من النفاق، حتی يدعها، إذا أو تمن خان، و إذا حدث کذب، وإذا عاهد غدر، وإذا خاصم فجر»
«چهار صفتند که در هر کسی باشد، منافق خالص است، در هر کسی خصلتی از آنها داشته باشد، خصلتی از نفاق در اوست تا وقتی که آن را از خود دور کند، وقتی به او امانتی داده شود، خیانت می کند، وقتی سخن گوید دروغ می گوید، وقتی پیمان دهد آن را می شکند، وقتی جدال کند از حق روی می گرداند و مبل عمل به حق را ندارد.
لذا در هر کس که این خصلتهای چهارگانه جمع شود در واقع شرارت در او جمع شده و صد در صد صفات منافقین در او وجود دارد، و هر کس یکی از این خصلتها را داشته باشد، خصلتی از نفاق را دارد.
گاهی اوقات امکان دارد در کسی خصلتهای خیر و شر و خصلتهای ایمان و کفر و نفاق جمع شود، این شخص به اندازة خیر و شرش مستحق ثواب و مجازات است.
یکی دیگر از نشانه های نفاق اصغر، تنبلی و کسلی در ادای نماز جماعت در مسجد است که این نیز یکی از صفات منافقین است. نفاق , شر و خطر جدی به دنبال دارد و اصحاب همواره از وقوع در آن بیم داشته اند، ابن ابی ملیکه می گوید : «سی نفر از اصحاب پیامبر -صلي الله عليه وسلم- را دیدم همگی بیم داشتند که مبادا به نفاق مبتلا شوند».
تفاوت بین نفاق اکبر و نفاق اصغر
1- نفاق اکبر انسان را از دایرة اسلام خارج می کند ولی نفاق اصغر انسان را از دایرة اسلام خارج نمی کند.
2- در نفاق اکبر اعتقاد ظاهر و باطن انسان متضاد است، اما در نفاق اصغر این تضاد فقط در اعمال است، نه در اعتقاد.
3- مؤمن مرتکب نفاق اکبر نمی شود، ولی امکان ارتکاب به نفاق اصغر وجود دارد.
و اما نکته ای که وجود دارد این است که گاهی اوقات شیطان مومنین را وسوسه می کنند و فکرهایی می کنند که گاها نفاق اکبر است اما باید دانست که این وسوسه های شیطان و این نوع فکرها در انسان مومن سبب منافق شدن او نمی شود به عبارتی دیگر گاهی اوقات چیزهایی که باعث نفاق می شود به دل مسلمانی خطور می کند اما خداوند آن را از او دفع می کند، مؤمن به وسوسه های شیطانی و کفر مبتلا می شود تا جایی که این وسوسه ها سینه او را تنگ می کند همان طور که اصحاب گفته اند:
«يا رسول الله! إن أحدنا ليجد فی نفسه ما لأن يخر من السماء إلی الأرض أحب إليه من أن يتكلم به فقال: ذاک صريح الایمان »
و در روایتی دیگر آمده: «ما يتعاظم أن يتكلم به، قال: الحمد الله الذی رد كيده إلی الوسوسة». «بعضی از ما در وجود خود چیزی احساس میکند که اگر از آسمان به زمین بیافتد، برای او بهتر از این است که آن را بر زبان جاری کند، پیامبر -صلي الله عليه وسلم- فرمود : «آن نشانه ای آشکار از ایمان است». و در روایتی دیگر آمده : «آنقدر سنگین است که نمی توانیم آن را بر زبان جاری کنیم». پیامبر -صلي الله عليه وسلم- فرمود : «حمد و سپاس خدایی را که مکر و نیرنگ شیطان را به وسوسه تبدیل کرد». یعنی بوجود آمدن این وسوسه با این ناخوشایندی بزرگ و مبارزه جهت دفع آن از قلب , از نتایج آشکار ایمان است.
اما کسانی که نفاق اکبر دارند، خداوند دربارة آنان فرموده :
﴿صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ﴾. (بقره / 18)
«کر، لال و کورند لذا آنان به حق بر نمی گردند».
یعنی قلباً به سوی اسلام بر نمی گردند اما مومن هیچگاه چنین نیست و همیشه قلبش برای اسلام گشوده است و با وسوسه های شیطانی جهت خروج آنها از قلبش مبارزه میکند .
والله تعالی اعلم