عقیده

2016/May/Wed


1337
سلسله دروس عقیده (41)

الاعتصام

4- کفر ابا و استکبار

این نوع کفر هم ردیف عناد است ولی دلیل عنادش استکبار یا غرور است . یعنی شخص به دلیل غرورش آیات الهی را قبول نمی کند و انکار می کند و خود را شایسته این نمی داند که تحت فرامین الله باشد به دلیل بزرگ بینی خود و برتر بینی خود نسبت به فرامین الهی .

مانند کفر شیطان ، چون خداوند می فرماید : ( إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَی وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ )

آیه 34/ البقره

بجز ابلیس که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد .

 

5- کفر شک و ریب

در این مورد در مبحث نواقض نیز توضیح داده شد مثلا شک داشتن در درست بودن و حق بودن آیات قران و همچنین شک داشتن در اینکه آیا قیامت وجود دارد یا خیر . و هر کس چنین عقیده ای داشته باشد و یا چنین شکی داشته باشد کافر است . چنانکه خداوند می فرماید :

وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِیدَ هَذِهِ أَبَدًا . وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَی رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا . قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلًا .   لَّکِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّی وَلَا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَدًا "

 آیات 35- 38/ الکهف .

و در حالی که او به خویشتن ستمکار بود داخل باغ شد [و] گفت گمان نمی‏کنم این نعمت هرگز زوال پذیرد . و گمان نمی‏کنم که رستاخیز بر پا شود و اگر هم به سوی پروردگارم بازگردانده شوم قطعا بهتر از این را در بازگشت‏ خواهم یافت . رفیقش در حالی که با او گفت و گو می کرد به او گفت آیا به آن کسی که تو را از خاک سپس از نطفه آفرید آنگاه تو را [به صورت] مردی درآورد کافر شدی . اما من [می‏گویم] اوست ‏خدا پروردگار من و هیچ کس را با پروردگارم شریک نمی‏سازم .

و همچنین الله متعال در سوره سبا آیه 54 می فرماید :

با مرگ میان آنان و لذت هایی که به آن رغبت داشتند فاصله افتاد همانگونه که پیش تر با امثال آنان از امت های گذشته نیز چنین رفتار شد چرا که آنان نیز درباره ی آخرت سخت در تردید بودند .

 

6- حلال کردن حرام و حرام کردن حلال

و این بدون شک کفر اکبر است و سبب خروج شخص از دین الله متعال می شود . الله متعال می گوید گوشت خوک حرام است اما چنین شخصی می گوید خیر حلال است زیرا در اروپا همه می خورند و بهانه های پوچ دیگر . چنین شخصی مستقیما در برابر کلام الهی ایستادگی می کند و بدون شک کافر است .

سوره ی توبه آیه 37

 

7- کفر اکراه و بغض

اکراه داشتن و بغض داشتن نسبت به چیزی که رسول الله علیه الصلاة و السلام آورده است و در رابطه با این نوع کفر نیز در ناقض چهارم توضیح داده شد . الله متعال در این راستا می فرماید :

فَلا وَ رَبِّکَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَکِّمُوکَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً

سوره نساء آیه 65

پس چنین نیست ( که آنها ایمان داشته باشند ) ، سوگند به پروردگارت که آنها ایمان نمی آورند تا آن گاه که تو را در آنچه میان خود اختلاف دارند داور سازند ، سپس در نفس خویش هیچ تنگی و ناراحتی نسبت به آنچه تو حکم داده ای نیابند و کاملا تسلیم گردند.

 

همچنین الله متعال در سوره محمد می فرماید :

وَ الَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لهَّمْ وَ أَضلَّ أَعْمَلَهُمْ‏(8) ذَلِك بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَط أَعْمَلَهُمْ‏(9)

سوره محمد آیات 8 و 9

و كسانى كه كافر شدند مرگ بر آنها و اعمالشان نابود باد (8) اين به خاطر آن است كه از آنچه خداوند نازل كرده كراهت داشتند لذا خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد (9)

و یا در سوره محمد آیه 26 الله متعال می فرماید :

ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ

 

8- کفر استهزاء

الله متعال می فرماید :

و الله (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که چون شنیدید گروهی آیات الهی را انکار و استهزا می کنند، با آنان ننشینید تا آن ‌که به گفتار دیگری بپردازند؛ زیرا در این صورت شما نیز همانند آنان هستید. الله، همه ی منافقان و کافران را در دوزخ جمع می کند.

سوره ی نساء آیه 140

این نوع از کفر یکی از نواقض اسلام می باشد و لذا کسی که چنین عملی را مرتکب شود از دایره اسلام خارج است از آنجا که این نوع از کفر یکی از نواقض اسلام می باشد لذا برای شرح بیشتر کفر استهزاء به ناقض مربوطه مراجعه فرمایید .

 

9- کفر تولی

 

10- کفر حسد

حسادت، بیماری مهلکی است که از افراد بدطینت و شرور، ناشی می شود، همان کسانی که تابِ تحمل دیدن خیر و خوبی را برای افراد ندارند و خیر را برای صاحب آن نمی خواهند، و فقط آن را برای خود می خواهند.

بنابراین چنین کسانی چشم دیدن نعمت و خوبی را برای دیگران ندارند و با دیدن آن ناراحت می شوند، این ها حسود هستند؛ هر چند که آرزوی زوال نعمت را نکرده باشند .

دو نوع حسادت وجود دارد که نوعی از آن کفر و نوعی از آن گناه کبیره است .

حسادت نوع کفر

و آن حسادتی است که در آن شخص اعتراض به تقدیر الهی و یا تقسیم خداوندی دارد که این نوع بدون شک کفر است . می دانیم که اگر کسی در دل به حکم رسول الله علیه الصلاة و السلام راضی نباشد مسلمان نیست حال چگونه خواهد بود وضع شخصی که به تقدیر الهی و تقسیم او راضی نیست و نسبت به آن اعتراض دارد .

حسادت نوع گناه کبیره

و در آن شخص به تقدیر الهی و یا تقسیم خداوندی اعتراضی ندارد بلکه این حسادت به خاطر مال دنیا و ... است که در برادر دیگرش وجود دارد و این حالت یکی از خصلت های درونی فرد است که نسبت به چیزی حسادت می کند اما باید حتما این خصلت را از خود دور کند زیرا شایسته ی انسان مسلمان نیست . الله متعال می فرماید :

« أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آَتَیْنَا آَلَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَآَتَیْنَاهُمْ مُلْکًا عَظِیمًا (54) فَمِنْهُمْ مَنْ آَمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَکَفَی بِجَهَنَّمَ سَعِیرًا »

سوره نساء آیه 55

 

اما اینکه شخصی مالی و یا هر چیز دیگری را در برادر مسلمانش ببیند و سپس بگوید خداوند برایت بیشتر بدهد و به من هم بدهد این حسادت نیست بلکه این رشک بردن یا غبطه خوردن است که جایز است .

و در حدیثی پیامبر علیه الصلاة و السلام می فرماید :

حسادت تنها بر دو شخص جایز است . یکی کسی که خداوند به او علم قران داده است و او همیشه آن را می خواند و دیگری کسی که الله متعال به او ثروت و مالی را داده است و او آن ثروت را در راه دین مصرف می کند .

اما علمای کرام گفته اند: منظور از حسادت در این حدیث، رشک بردن است، یعنی هیچ کسی بر کسی دیگر به خاطر امری از امور دنیا غبطه نخورد، بلکه غبطه خوردن و رشک بردن بر کسی جایز است که خداوند به او علم یا ثروتی داده که از آن استفاده می کند و دیگران را نیز فایده ای می رساند.

 

والله تعالی اعلم

نظر دهید