عقیده

2016/May/Wed


1262
سلسله دروس عقیده (38)

الاعتصام

قاعده سوم

برخی از اسماء الله عزوجل جز با ذکر مقابل آن بر او جل جلاله اطلاق نمی‌گردد، چرا که اگر اینگونه اسامی بدون ذکر اسم مقابل آن بر الله عزوجل اطلاق گردد، گمان نقص در حق الله متعال می‌شود. این دسته اسامی عبارتند از: المعطي المانع، الضار النافع، القابض الباسط، المعز المذل، الخافض الرافع.

بنابراین بر الله عزوجل اسم المانع، الضار، القابض، المذل، الخافض، هر یک به تنهایی اطلاق نمی‌گردد بلکه حتماً بایستی با اسم مقابل آن یکجا به کار رود.

برای فهم این قاعده دانستن زبان عربی ضروری است اما همین قدر را باید بدانیم که این دسته از اسماء باید با مقابل شان ذکر شوند .

 

قاعده چهارم

در قرآن کریم، افعالی وارد شده که الله عزوجل آن‌ها را برای خود بر سبیل جزای عادلانه و مقابله و رویارویی اطلاق کرده‌اند، که در واقع با توجه به سیاقی که در آن قرار دارند، مدح و کمال می‌باشد، ولی جایز نیست که اسمائی برای الله عزوجل از آن‌ها مشتق گرفته شود.

( الله متعال افعالی را بر خود اطلاق کرده است که از آنها برای رویارویی با دشمنانش استفاده کرده است مثلا فعل مکر در برابر کسانی که با الله متعال و دینش حیله می کنند آنجا که الله متعال می فرماید و الله خیر الماکرین . در واقع با توجه به سیاقی که در این فعل قرار دارد، برای الله متعال مدح و کمال می‌باشد ولی جایز نیست که از فعل الله متعال برایش اسم اثبات و یا مشتق کرد .

 

قاعده پنجم و ششم

بدانید که فرو رفتن و تعمق بیش از حد در بحث آیات صفات و کثرت سوال پرسیدن در این موضوع از بدعاتی است که سلف صالح امت نسبت بدان کراهت داشتند. و بدانید که قرآن کریم در مبحث آیات صفات بر سه اصل اساسی تمرکز کرده است که هر کس بر تمامی آن‌ها توجه داشته باشد، به صواب دست یافته و بر اعتقادی که رسول الله صلي الله عليه وسلم  و اصحاب گرامی ایشان و سلف صالح امت بودند، نائل می ‌گردد، و هر کسی در یکی از این سه اصل اساسی اختلال وارد کند، قطعا گمراه شده است.

اما این اصول سه گانه:

1- منزه دانستن الله عزوجل از تشبیه کردن صفاتش به صفات مخلوقین: و این اصلی است که کلام الله عزوجل بدان دلالت دارد.

﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞ﴾ [الشورى: 11] «هيچ چيز همانند او نيست».

﴿وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ ٤﴾ [الإخلاص: 4] «و كسي همتا و همگون او نمي‌باشد».

﴿فَلَا تَضۡرِبُواْ لِلَّهِ ٱلۡأَمۡثَالَ﴾ [النحل: 74] «پس براي الله شبيه و نظير قرار ندهيد».

2- ايمان بدانچه که الله عزوجل خویش را بدان وصف کرده است، چرا که کسی وجود ندارد که الله عزوجل را توصیف کند که عالم ‌تر از الله عزوجل به الله عزوجل باشد. ﴿ءَأَنتُمۡ أَعۡلَمُ أَمِ ٱللَّهُ﴾ [البقرة: 140] «بگو: آيا شما بهتر مي‌دانيد يا الله؟» و نیز ایمان آوردن به آن چه که رسول الله ، الله عزوجل را بدان وصف کرده‌اند؛ چرا که هیچ کس بعد از الله عزوجل، در توصیف الله متعال عالم تر از رسول الله  نمی‌باشد، کسی که الله متعال در حق او می‌فرماید: ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ ٤﴾ [النجم: 3-4] «و از روي هوا و هوس سخن نمي‌گويد. آن (چيزي كه با خود آورده است و با شما در ميان نهاده است) جز وحي و پيامي نيست كه (از سوي الله بدو) وحي و پيام مي‌گردد».

3- دست شستن از طمع در ادراک کیفیت ذات الله عزوجل؛ چرا که درک حقیقت و کیفیت آن محال می‌باشد. الله متعال می‌فرماید: ﴿وَلَا يُحِيطُونَ بِهِۦ عِلۡمٗا ١١٠﴾ [طه: 110] «ولي [انسان‌ها] از آفريدگار آگاهي ندارند».

 

لذا اهل سنت و جماعت، اسمها و صفتهاي باري تعالي را تشبيه به اسم يا صفت خلايق نمي کنند، همچنين آنها را تمثيل , تاویل و تحريف (معنايي و لفظي) نمي کنند و منکر اسمآء و صفات الهي (که در عقل انسان نمي گنجند) نيستند. (مثلا اهل بدعت صفت "يد" به معناي دست را از الله تعالي نفي مي کنند، زيرا گمان دارند که اگر آن صفت را براي الله تعالي ثابت کنند در حقيقت خدا را با خلايق تشبيه کرده اند و مي گويند اين مخلوقات هستند که دست دارند و خدا دست ندارد و اگر بگوييم خدا دست دارد مانند اينست که بگوييم خدا بمانند مخلوقاتش است! و بعد مي گويند که منظور از "يد" در قرآن، يعني "قدرت"! درحاليکه هيچ دليلي براي اين معني خود ندارند و تنها عقل ناقص شان آنها را به این برداشت رسانده است) اما اهل سنت اين تفکر را رد مي کنند، و مي گويند چون الله تعالي , خود در قرآن صفت دست را براي خويش آورده، پس ما نمي توانيم منکر آيات قرآن باشيم؛ و اين گفته ي ما نيز به اين معني نيست که چون براي خداوند صفت دست را انکار نمي کنيم، پس دچار تشبيه شده ايم؛ بلکه ما دست را براي خدا بگونه اي ثابت مي کنيم که لايق خود الله تعالي باشد و لازمه ي اثبات صفت دست اين نيست که دست الله تعالي بمانند دست خلايق باشد؛ چرا که هيچکدام از صفات الهي بمانند صفات مخلوقاتش نيست هرچند که در اسم تشابه داشته باشند زيرا الله تعالي خود مي فرمايد:

«لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ»(شوري 11) يعني: هيچ چيز همانند او نيست.

پس دست الله تعالي نيز بمانند مخلوقاتش نيست.

 

اهل سنت و جماعت براي اسماء و صفات الهي کيفيت و چگونگي آنها را بيان نمي کند؛ بلکه به معناي آنها اکتفا مي کنند؛ مثلا اهل سنت عقيده دارد که خداوند داراي صفت "يد" است؛ زيرا قرآن فرموده که الله تعالي داراي "يد" است، چنانکه مي فرمايد:

«يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ»(فتح 10) يعني: و دست خدا بالاى دست آنهاست.

حال اهل سنت براي صفت "يد" کيفيت قائل نمي شود و توضيح نمي دهد که مثلا دست الله تعالي به چه صورت و کيفيتي است و آن را مانند اهل بدعت به قدرت نیز تاویل نمی کند، زيرا ما به آن علم و آگاهي نداريم و هرچه بگوييم از روي حدس و گمان است، لذا کيفيت صفات (نه معناي آنها) را به خود الله تعالي واگذار مي کنيم. اما با اين وجود اهل سنت هر چند که کيفيت را براي صفات الله تعالي ثابت نمي کند ولي معناي آنها را بيان مي نمايد زيرا صفات الله تعالي با زبان و الفاظ عربي در قرآن بيان شده اند و مي دانيم که زبان عربي داراي معني است و بدون معني نيستند؛ پس هنگامي که الله تعالي در قرآن که با زبان عربي نازل شده ، صفت "يد" را براي خود ثابت مي کند؛ واضح است که "يد" در زبان عربي، معني "دست" را مي دهد نه معني "قدرت" يا هر معناي ديگري..

در نتیجه ما صفات الله متعال را رد نمی کنیم به چیزی تشبیه نمی کنیم کیفیت نیز برای آن قائل نمی شویم و در عمق آن بحث نمی کنیم و آن را تاویل و تعطیل نیز نمی کنیم زیرا ما بیشتر از الله متعال و رسول الله صلي الله عليه وسلم به ذات پاک الهی علم نداریم که بخواهیم در ارتباط با آن بحث کنیم و یا اظهار نظر نماییم لذا جانب ادب را باید نسبت به نصوص و الله و رسولش مراعات نماییم و فقط به آن چیزی که در قران و سنت اشاره شده است اکتفا می کنیم .

 

الله عزوجل می‌فرماید: ﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسۡ‍ُٔولٗا ﴾ [الإسراء: 36] «از چيزي دنباله روي مكن كه از آن ناآگاهي. بي‌گمان (انسان در برابر كارهائي كه) چشم و گوش و دل (و ساير اعضاء ديگر انجام مي‌دهند) مورد پرس و جوي از آن قرار مي‌گيرد».

و نیز می‌فرماید: ﴿قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡيَ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَأَن تُشۡرِكُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ يُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٣٣﴾ [الأعراف: 33] «بگو (اي پيامبر) : خداي من هرگونه اعمال زشت را چه در آشکار و چه در پنهان و گناهکاري و ستم به ناحق و شرک ورزیدن به الله را که براي آن هيچ دليلي نداريد و اينکه چيزي را که نمي‌دانید از روي جهالت و ناآگاهي به الله نسبت دهيد، حرام کرده است».

 

والله تعالی اعلم

نظر دهید